پنجره سبز


ماييم و دل زار و همـان پنجـره سبز! با حال گرفتار و و همان پنجـره سبز!
ماييم و دلى سوخته از آتش حـسـرت با چشم گهربار و همان پنجـره سبـز!
با جان لبالب ز غم و غصـه و مـاتم در حسرت ديدار و همـان پنجره سبز!
عمرى همه حسرت،همه ماتم،همه دورى با غصه بسيـار و همـان پنجره سبز!
با بـال و پـر خسته و با قلب شكسته با يك دل بيمـار و همان پنجره سبز!
آقـا! به كرامـات شما چشم به راهيم سر بر سر ديوار و همان پنجره سبز!
مىگفت ز غم نسترن اى ضامن آهو! مـاييم و دل زار و همان پنجره سبز!

نسترن قدرتى