نماز پر شكوه عيد امام رضا كه نا تمام رها شد


پس از مجلس بيعت براى ولايتعهدى حضرت رضا عليه السلام كه در روز 5 رمضان سال 203 رخ داد. (25 روز بعد) روز عيد فطر فرا رسيد(3) مامون توسط شخصى، براى امام رضا عليه السلام پيام داد كه براى نماز عيد آماده شو و آن را اقامه كن و خطبه آن را بخوان.



امام رضا عليه السلام به مامون پيام داد: به شروطى كه در مورد ولايتعهدى بين من و تو بود آگاه هستى، بنابراين مرا از خواندن نماز عيد و خطبه (كه از شئون حكومت است) معاف بدار.»



مامون مى خواهم با انجام اين كار، احساسات مردم آرام گردد، و آنها فضائل و كمالات تو را بشناسند.



حضرت رضا عليه السلام كراراً از مامون مى خواست كه مرا معاف بدار، ولى مامون با اصرار و پا فشارى،



مى گفت: بايد نماز عيد را شما اقامه كنى!!»



سرانجام حضرت رضا عليه السلام به مامون پيغام داد كه اگر بنا است من نماز را بخوانم، من مانند روش پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امير مومنان عليه السلام نماز مى خوانم (نه مانند روش خلفا).



مامون: «هر گونه مى خواهى، بخوان.» آنگاه مامون دستور داد تمام مردم صبح زود به در خانه امام رضا عليه السلام آمده و اجتماع كنند.



ياسر خادم مى گويد: سرداران و سپاهيان در خانه امام و اطراف آن اجتماع كردند، مردم از بزرگ و كوچك و زن و مردم و كودك سر راه امام، صف كشيدند، عده اى در پشت بامها رفتند (شكوه ملكوتى خاصى همه جا را فرا گرفت) هنگامى كه خورشيد طلوع كرد، امام رضا عليه السلام غسل نمود و عمامه سفيدى كه از پنبه بود بر سر نهاد، يك سرش را روى سينه و سر ديگرش را ميان دو شانه انداخت، و دامن به كمر زد و به همه پيروانش دستور داد چنان كنند.



سپس عصاى پيكان دارى را به دست گرفت و بيرون آمد، ما در پيشاپيش آن حضرت حركت مى كرديم او پا برهنه بود وقتى كه حركت كرد و سر به سوى آسمان بلند كرد و چهار بار تكبير گفت (آنچنان تكبيرهاى آن حضرت پر جذب و ملكوتى بود كه) ما گمان كرديم آسمان و در و ديوار، همه با او هماهنگ و همنوا مى گويند:



الله اكبر...



ارتشيان و كشوريان، با شكوه ويژه اى، صف در صف ايستاده بودند، امام رضا عليه السلام در خانه ايستاد و فرمود:



الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، (الله اكبر) على ما هدانا، الله اكبر على ما رزقنا من بهيمه الانعام و الحمدالله على ما ابلانا.(1)



همه جمعيت، صداى خود را به اين تكبيرها بلند كردند (آنچنان آواى ملكوتى تكبير در فضاى ملكوتى محضر امام، پيچيد و اثر بخش بود) كه سراسر شهر «مرو» يكپارچه به گريه و شيون و فرياد تبديل گرديد. هنگامى كه سردمداران و روسا، ديدند امام رضا عليه السلام با كمال سادگى وبا پرهنه از خانه بيرون آمده از مركبها پياده شدند و پا برهنه گشتند و همراه امام حركت نمودند، حضرت در هر ده قدمى مى ايستاد و سه تكبير



مى گفت، زمين و زمان با احساسات پر شورى در حالى كه گويا اشك مى ريزند، با غرش تكبير، همنوا شده بودند.



وضع آن صحنه عظيم ملكوتى را به مامون گزارش دادند، فضل بن سهل ذوالرياستين (نخست وزير و رئيس ارتش) در نزد مامون بود، به مامون گفت:



«اى امير مومنان! اگر امام رضا عليه السلام با شكوه به مصلى برسد، مردم شيفته مقام او گردند (و آنگاه براى مقام شما خطرناك خواهد شد)، صلاح اين است كه از او بخواهى تا بازگردد.»



مامون، شخصى را نزد امام رضا عليه السلام فرستاد و توسط او درخواست بازگشت كرد. امام رضا عليه السلام بى درنگ كفش خود را طلبيد و سوار بر مركب شد و بازگشت.



شيخ مفيد (ره) در ارشاد مى نويسد. مامون براى حضرت رضا عليه السلام چنين پيام داد: ما تو را زحمت داديم و نمى خواهيم زحمت ديگرى بر تو افزون گردد، كرم فرما و بازگرد، و بايد همان پيش نمازى كه (قبلا) با آنها اقامه نماز مى كردم، نماز را اقامه كند.» امام عليه السلام بازگشت، سر و صدا و فرياد و اختلاف مردم بلند شد و در آن روز نماز عيد بدرستى انجام نشد.(2)

پاورقي

1- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص139 - وسائل الشيعه، ج 12، ص 146 و 147



2- رو نوشت عهد نامه، و امضاى امام رضا (ع) در پشت آن و امضاى شهود ديگر در كتاب اعيان الشيعه، ج2، ص20 و 21 آمده است.



3- كشف الغمه، ج 3، ص 105



1- از جمله آخر اين تكبيرات بر مى آيد كه امام براى نماز عيد قربان حركت مى كرده است!