راه خدا




راه خدا

هر كس خداى را بزرگ دارد اولياى او را نيز پاس خواهد داشت و هركه در بزرگداشت اولياى خدا كوتاهى ورزد، راه خود را به سوى خدا گم خواهد كرد.

امام رضا از سالكان راه پروردگار بزرگ بود.

شيطان، مخالفت با اولياى خدا را در نظر آدمى، زيبا جلوه مى دهد تااو را از راه راست پروردگارش گمراه كند و در بيابان حيرت زا و راههاى پراكنده سرگردانش سازد.

هرگاه درجه تسليم و عشق انسان به رهبرى دينى و ولّى امر واولياى خدا، اعم از پيامبران و امامان و صالحان، فزونى گيرد.

به پروردگارش هم نزديك تر مى شود.

امام رضا، همچون ديگر امامان عليهم السلام، مطيع ترين مردم در مقابل ولى امر خويش، امام موسى كاظم بود و از همين رو خداوند او را پس از آن امام، حجّت خويش بر مردمان قرار داد.

امام كاظم عليه السلام مى فرمايد: "على، پسرم، بزرگترين فرزندانم و سخن شنوترين و فرمانبردارترين آنان است".

(21) و نيز مى فرمايد: "على بزرگ ترين و نيكوكارترين و محبوب ترين فرزندانم در نظر من است".

(22) در واقع ميان انسان و اولياى خدا، حجابى از غرور و تكبّر قرار گرفته است.

هر كس كه با تمايلات نفسانى خود مخالفت كرد و با غرور خويش به مبارزه برخاست و با تكبّر نفسش به جنگ پرداخت، اين حجاب را پاره نموده و در حزب خدا داخل مى شود و به اولياى او مى گرايد و در جايگاه خويش در پيشگاه خدا استقرار مى يابد.

از اين روست كه قرآن سخن كافران را در اين باره با تأكيد بيشتر نقل كرده است: )أَبَشَراً مِنَّا وَاحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ (23)).

"پس گفتند: آيا سزاوار است كه ما بشرى از جنس خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت به گمراهى و ضلالت سخت در افتاديم.

" در حديثى از ابن ابى كثير روايت شده است كه گفت: چون موسى بن جعفرعليه السلام در گذشت مردم در امامت او متوقّف شدند.

در اين سال من به حج رفتم ناگهان با امام رضا مواجه شدم.

در قلبم چيزى را نهان داشتم و باخود گفتم: أَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعه، ناگهان وى همچون جرقه اى بر من گذر كردوفرمود: "به خدا من همان بشرى هستم كه پيروى از من بر تو واجب است.

گفتم: از خدا و تو پوزش مى طلبم.

فرمود: )اين خطا( براى تو آمرزيده شد".

(24)



پاورقي


21) همان مأخذ، ص 145، در صفحات آينده به طور مفصّل در باره آنچه كه ميان وى ومأمون رخ داده، سخن خواهيم گفت.

22) بحارالانوار، ج 49، ص 24.

23) سوره قمر، آيه 24.

24) بحار الانوار، ج 29، ص 38.