فصل چهارم : فقه و احكام


فقهاى صحابه در خراسان

در زمان صحابه پيامبر9 فقه , برعلم دين و شناختن حلال و حرام و قدرت وتوانايى بر فتوا و قضاى داورى اطلاق مى شد و در زمان تابعان نيز همين معانى رادر برمى گرفت .

((443)) صـحـابـه اى كـه بـه منظور جنگ يا فرمانروايى به خراسان اعزام مى شدند, نسبت به آيات احكام و سـخنان رسول اكرم 9 و روش آن حضرت و نيز درباره جنگهاى خلفاى راشدين و سيره آنان , آگاه بـودنـد و راهـهـاى پيروزى و روش مديريت را كه بويژه از مشاركت در فتح بصره و كوفه به دست آورده بـودنـد,خـوب مـى دانـسـتند و در بسيارى از مشكلات كه هنگام فتح خراسان يا پس از آن بـرايـشـان به وجود آمد به فصل خصومت و رفع نزاع پرداختند, امور مالى از قبيل خراج و جزيه را نـظـم دادنـد و پـايه هاى داد و ستد عرب با اهالى خراسان وارتباطات برخى از آنها را با برخى , بنا نـهـادند, چنان كه در نوشته هاى مربوط به جنگ و صلحنامه هايى كه ميان دو گروه نوشته شده , اطلاعات دقيقى راجع به اين امور به چشم مى خورد. ((444)) شـايـد, حـكم بن عمرو غفارى بصرى مروزى , درگذشته به سال 50 ((445)) مشهورترين فقيه از صحابه اى باشد كه در آغاز دولت اموى ولايت حكومت خراسان را, بر عهده داشت .

او در حكومت از كـتـاب و سـنـت پـيروى مى كرد و درقضا و داورى از آن دو خارج نمى شد و آيا هيچ دليلى بر اين مـطـلـب روشنتر از اين مى شود كه طلا و نقره غنايم جنگى را براى معاوية بن ابى سفيان نفرستاد ولشكريان اسلامى را از حقى كه در آن داشتند, محروم نكرد؟

ابن سعد روايت كرده است : ((446)) زيادبن ابيه حكم بن عمرو را به خراسان فرستاد, آنها فتوحاتى انـجـام دادنـد و ثـروتهاى فراوانى به غنيمت گرفتند پس زيادبه حكم چنين نوشت : آگاه باش ! فرمانرواى مؤمنان (معاويه ) به من نوشته است كه طلا و نقره ها را براى او بفرستم , بنابراين پولها را مـيـان مـردم تقسيم مكن .

حكم بن عمرو در پاسخ زياد نوشت : درود بر تو, تو از نامه امير, براى من نـوشتى ,اما من , كتاب خدا را پيش از كتاب امير, يافته ام , به خداسوگند اگر تمام آسمانها وزمين به روى بنده اى بسته و تاريك شوند و او تقواى الهى را پيشه كند, خداوند اورا نجات مى دهد درود بر تو, آن گاه رو به مردم كرد و گفت : بشتابيد غنايم خودتان را تقسيم كنيد.