هر قدم در حرمش به بود از هفت طواف



هر قدم در حرمش به بود از هفت طواف

مي زند طعنه رواق تو به صد رتبه به عرش

كه منم سايه فكن، بر سر زوار رضا

طور سيناي كليمم كه ز نور شجرم

شده مدهوش در اين صحنه، هزاران موسي

به كجا مي روي اي دوست، منم وادي قرب

منم آن نقطه قوسين و منم قرب دني

منم آن صحنه سينا كه شبان ره او

آدم و نوح و خليل است و كليم و عيسي

موسي از درگه ما مي طلبد عزّ و شرف

عيسي از دولت ما، يافته اين قدر و بها

منم آن زاده تُكْتَم كه كند فخر بدو

مريم، دختر عمران و هزاران سارا

آدم بوالبشر از صفوت ما گشت صفي

يافت از عزّت ما، رفعت مادر حوا

منم آن بيشه شيران پس پرده غيب

كه خورد هرچه بود از يد بيضا و عصا

منم آن كعبه كه دارم به دوصد كعبه شرف

كه بود قبله عالم، به برم قبله نما

منم آن زمزم و ركن و منم آن حِجْر و حَجَر

منم آن موقف و ميقات و منم اصل مِني

منم آن زاده موسي كه دوصد همچو كليم

پيش موساي محمّد، كمرش هست دو تا

بخدا! ركن و مقام و حَجَر و حِجْر و حطيم

پايه اي هست از اين كعبه دلهاي ولا

هر قدم در حرمش به بود از هفت طواف

سعي دارالشرفش خوبتر از سعي صفا

با چنين كعبه دلها كه در آغوش من است

به كجا مي روي اي حاجي عامي به كجا

از كتاب: علي(عليه السلام) فروغ ولايت