پناه آوردن گنجشك به حضرت



پناه آوردن گنجشك به حضرت

سليمان جعفري گويد: در ميان بستان خدمت امام رضا(عليه السلام) بودم كه ناگاه گنجشكي مقابل حضرت آمد و مضطربانه خود را به زمين زد و صيحه كشيد و حضرت به من فرمود: «آيامي داني اين حيوان چه مي گويد؟»

گفتم: «خير!» فرمود: «مي گويد ماري مي خواهد به جوجه هاي من آسيب برساند.»

سپس فرمود: «اين عصا را بردار و در ميان فلان خانه، مار را بكش!» سليمان گويد: «من عصا را برداشتم و داخل آن خانه اي كه حضرت فرموده بود رفتم و ديدم كه ماري به طرف جوجه گنجشك در حركت است؛ او را كشته وبه خدمت حضرت برگشتم.»

( - بحارالانوار، ج 49، ص 88. )