آوردن امام هشتم ازمدينه به مرو



آوردن امام هشتم ازمدينه به مرو

هيأت اعزامي مأمون به سرپرستي رجاء بن ابي الضّحاك، امام هشتم(عليه السلام) را با تهديد و اجبار، از «مدينه منوّره» به «مرو» منتقل كرد.

در بين راه از هر شهري كه عبور مي كردند، شيفتگان خاندان رسالت و دلباختگان مكتب امامت، عاشقانه به استقبال امام(عليه السلام) مي شتافتند و بي تابانه پرسشهاي خود را مطرح مي نمودند. و حضرت نيز بي پروا پرده هاي ضخيم و سياهي كه در طول دوران خلافت غاصبانه امويان و عبّاسيان بر روي حقايق كشيده شده بود، پاره مي كردند و تشنگان معارف را از سرچشمه زلال وحي، سيراب مي نمودند و با بيان شيواي خود، خفتگان را بيدار و جاهلان را آگاه مي ساخت.

حضرت با بيان حديث «سلسلة الذّهب» در ميان انبوه بي شمار مردم نيشابور، اعلام نمود:

( - رجوع شود به: عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 132. )

1 - معارف الهي و توحيد بايد بوسيله امامان پاك و خلفاي راستين رسول اكرم(صلي الله عليه و اله وسلم) بيان شود.

2 - سرچشمه تمام رذايل و فساد و انحراف، فاصله گرفتن از توحيد است و براي رسيدن به حكومت فاضله و جامعه نمونه و وصول به سعادت جاودانه، راهي جز تمسّك به توحيد در تمام ابعاد ذاتي، صفاتي، عبادي، سياسي و ... نيست.

3 - امامت و ولايت اهل بيت عصمت وطهارت(عليهم السلام) ركن اساسي توحيد است و بدون تمسّك به ثقل دوم (اهل بيت) پرداختن به ثقل اوّل (قرآن) بي فايده است.

سرانجام، حضرت اواخر ذيقعده سال 201 هجري، وارد مرو شد و مأمون همراه با شخصيّتهاي بزرگ كشوري و لشكري به استقبال امام(عليه السلام) شتافت و حضرت را در منزلي نزديك مقرّ حكومتي خود جاي داد.

پس از ورود امام(عليه السلام) به مرو، مأمون واگذاري خلافت را به امام پيشنهاد كرد، ولي امام نپذيرفت. آنگاه موضوع ولايتعهدي را مطرح كرد و امام(عليه السلام) از پذيرفتن آن نيز خودداري فرمود ولي مأمون براي قبول ولايتعهدي تا سرحدّ تهديد به قتل امام، اصرار ورزيد. آنگاه امام(عليه السلام) بدون رضايت قلبي و بااجبار، ولايتعهدي را قبول نمود به شرط آنكه در امر و نهي، فتوي و قضاوت، عزل و نصب كاركنان و ساير مسايل سياسي دخالت نكند.

مأمون تمام شرايط حضرت را پذيرفت و دستور داد موضوع ولايتعهدي را به اطّلاع عموم برسانند و از همگان براي اين امر بيعت بگيرند.

( - رجوع شود به: عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 150 و زندگي سياسي هشتمين امام، ص 149. )