دست خط إمام بر عهدنامه ولايتعهدي



دست خط إمام بر عهدنامه ولايتعهدي

إمام رضاعليه السلام در دست نوشته خويش بر سند ولايتعهدي، مواضع خود را نسبت به پذيرش اين منصب اعلام مي كند. از آن جا كه متن اين سند از سوي مأمون تنظيم شده بود، قبل از هر گونه اظهار نظري درباره دست نوشته حضرت بايد به شرايط زماني و موقعيتي كه امام عليه السلام در آن قرار گرفته بود توجه كنيم، در چنان شرايطي است كه مي توان با ارزش واقعي و مفاد دست نوشته حضرت رضاعليه السلام پي برد، بخصوص زماني كه قرار بود اين سند در سراسر قلمرو حكومت عباسي منتشر شود.

امام عليه السلام در پشت عهدنامه اولين سطر را با اين عنوان آغاز مي كند: «ستايش مخصوص خداوندي است كه آنچه بخواهد انجام مي دهد.» و مي افزايد: «او از ( مناقب آل أبي طالب (چاپ نجف)، 3/3عليه السلام 4. )

خيانتهاي چشم و آنچه در دلهاست آگاه است و درود بر محمّدصلي الله عليه واله و خاندان پاكش». اشاره به آگاهي خداوند از خيانتهاي آشكار و پنهان در مقدمه كلام، و نيز درود بر پيامبرصلي الله عليه واله و خاندانش كه در واقع شهادت به حقّانيّت آل علي عليه السلام است در آن زمان پراهميت بود و اين اقدام هيچ گاه در مجالس و اسناد رسمي آن زمان معمول نبود. حضرت با عبارت «امير المؤمنين (مأمون) حق ما را كه ديگران نشناختند شناخت.» اثبات حقانيت خاندنش را كامل مي كند. اين عبارت اخير گرچه در ( همان، 4/3عليه السلام 4. )

ظاهر، ستايش مأمون است زيرا كه به «حقانيت خاندانش» آگاهي يافته، اما در حقيقت نكوهش آناني است كه حق خاندانش را ضايع كردند، و منظور از «ديگران» در كلام حضرت و يا به تعبير بهتر «حق ناشناسان»، پدران و خاندان مأمون است كه به حقانيّت اهل بيت آگاهي نيافتند و رهبري و امامت مسلمانان را كه حق آنها بود غضب كردند.

إمام در عهدنامه ولايتعهدي مي نويسد: «مأمون ولايتعهدي و خلافت را در اختيار من قرار داد، تا اگر بعد از او زنده ماندم اين منصب از آن من باشد.» و ( همان. )

سپس به دنبال آن مي افزايد: «هر كس پيماني را بشكند و عهدي را نقص كند احترام خود را از بين برده و موقعيت خود را از دست داده است، زيرا چنين شخصي بر إمام خود ستم روا داشته و حرمت اسلام را مورد تجاوز قرار داده و به همين روش در گذشته عمل شده...» نقض پيمان و پيمان شكني بعد از عبارت «مأمون خلافت را ( مناقب، 4/3عليه السلام 4. )

در اختيار من قرار داده» عبارت «اگر بعد از او زنده بمانم» را پررنگ و معني دارتر مي كند.

شيخ صدوق مي نويسد: إمام در مجلس ولايتعهدي در ادامه فرمود: «... پيشينيان عهد امير المؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام را نقض كردند و آن جناب صبر كرد و بعد از آن اعتراض فرمود بر كساني كه اين گونه اعمال شنيع مرتكب شدند...» و سپس حضرت رضاعليه السلام فرمود: «نمي دانم نسبت به من چگونه رفتار كنند و نسبت به شما (شيعيان) چه نوع عمل شود.»

( عيون اخبار الرضاعليه السلام ، 2/صلي الله عليه واله 38. )

عطاردي نيز مي گويد: إمام عليّ بن موسي الرضاعليه السلام در پايان دستخط خود مي افزايد: «در صورتي كه جفر و جامعه برخلاف اين كار (ولايتعهدي) حكم مي كنند و نمي دانم بر سر من چه خواهد آمد و بر شما چه خواهد گذشت...».

( اخبار و آثار إمام رضاعليه السلام ، ص 4صلي الله عليه واله 1. )

اين عبارت اخير علاوه بر گويا بودن كراهت إمام از پذيرش ولايتعهدي بيانگر نگراني آن حضرت از سرنوشت خود و امت و نيز خطراتي كه آنها را ممكن است در آينده تهديد كند مي باشد كه خود گواه روشني است بر ماهيت ولايتعهدي.

علاوه بر ماجراي پذيرش ولايتعهدي إمام عليّ بن موسي الرضاعليه السلام وقايع ديگري نيز در مرو روي داد كه از يك سو متأثر از ماجراي ولايتعهدي و از سوي ديگر روشنگر ماهيت آن است. اين حوادث عبارتند از ماجراي دعاي باران، برپايي نماز عيد و سلسله بحث و جدلهايي كه در مجلس مأمون و مسجد جامع مرو روي داده است.