مرو



مرو

مرو يكي از شهرهاي قديمي ايران و مهمترين شهر خراسان به شمار مي رفت، بنابر گفته مقدسي و ياقوت حموي، بنيانگذار مرو، اسكندر بوده است. شهر مرو ( احسن التقاسيم، ص 398؛ معجم البلدان، 113/5. )

را «مروز» هم گفته اند از اين رو منسوب به مرو را «مروزي» مي نامند. مرو در واقع ( فرهنگ آنندراج، و برهان قاطع، ماده مرو. )

به دو شهر مرو عليا و مرو سفلي، يا مرو كوچك و مرو بزرگ اطلاق مي شده است و به گفته اصطخري مرو بزرگ را «مرو شاهيجان» مي خواندند و علت اين بود كه با مروالرو كه مرو كوچك بود اشتباه نشود.

( مسالك الممالك، ص 205. )

هر دو مرو «مرو شاهيجان و مرورود) توسط احنف بن قيس در سال 22 هجري فتح شد. حافظ ابرو در جغرافياي خود مي نويسد: مرو از شهرهاي قديم خراسان ( فتوح البلدان، ص 281؛ البلدان، ص 55؛ تاريخ الكامل، 33/3؛ مجمل فصيحي، 131/1. )

است كه در هاموني افتاده چنان كه از هيچ طرف كوه ننمايد و قهندز آن را طهمورث بنا نهاد و ربض شهر مقدار يك فرسنگ در يك فرسنگ است. زمين مرو، شوره ناك، و ريگ بوم است و زراعت خوب آيد.

( جغرافياي حافظ ابرو قسمت ربع خراسان (هرات)، ص 1صلي الله عليه واله ؛ مسالك الممالك، ص 205. )

لسترنج درباره شهر مرو مي نويسد: مرو در امتداد مرغاب يا «مرورود» واقع است، اين رود از جبال غور واقع در شمال خاوري هرات سرازير شده و به مرو كوچك مي رسد و از آن جا به سمت شمال منحرف و به طرف مرو بزرگ مي رود و در آن جا به نهرهاي بسياري منشعب شده و بالاخره در ريگستان «بيابان غز» ناپديد مي شود. اين ريگستان با مرداب تجند يا رودخانه هرات در يك عرض جغرافيايي قرار دارد ولي هفتاد ميل در سمت خاوري آن است. علاوه بر شهرهاي متعددي كه در ساحل مرغاب واقع است ربع مرو شامل نقاطي نيز مي باشد كه در مسير شاهراه بزرگ خراسان آن سوي مرو شمال خاوري رود جيحون در آمل يعني معبر راهي كه به بخاراي مي رود واقع اند. إسم مرغاب (بضم و يا فتح ميم) چنان كه ابن حوقل گويد در اصل «مرو آب» بوده، ولي اصطخري مي نويسد: مرغاب إسم محلي است كه آن رود از آنجا سرچشمه مي گيرد. مقدسي كه مرغاب را رود مروين يعني رود دو مرو ناميده، مي نويسد: اين رود تا مرو عليا (مرو كوچك) جريان يافته سپس به مرو سفلي (مرو بزرگ) مي رود. در يك منزلي جنوب مرو بزرگ مجراي رود را با سدّي كه از چوب تدارك شده بود انباشته بودند و آب پشت آن سدّ مي ايستاد. مرو بزرگ ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلاف شرقي، ص 4 - 423؛ مسالك الممالك، ص 1 - 0صلي الله عليه واله 2؛ صورة الأرض، ص 315؛ احسن التقاسيم، ص 1 - 330؛ المعجم البلدان، 2/عليه السلام عليه السلام عليه السلام ؛ نزهة القلوب، ص 314. )

كه به «مرو شاهجان» معروف بود معرب «شاهگان» فارسي و به معني شاهانه و شاهوار است. ياقوت و بعضي از نويسندگان ديگر معتقدند كه شاهجان به معني «جان شاه» است. مرو بزرگ چنان كه اصطخري و ابن حوقل و مقدسي مي گويند مشتمل بود بر قلعه داخلي يعني قهندزي كه در مكاني مرتفع جاي داشت و به اندازه يك شهر بود. گرداگرد قهندز شهر داخلي قرار داشت و داراي چهار دروازه بود و بيرون اين شهر حومه پهناوري واقع بود كه تا كنار نهرهاي بزرگ كشيده مي شد. دروازه ها موسوم بودند به «دروازه شهر» (در جنوب باختري) كه بر سر راه سرخس قرار داشت، دروازه «سنجان» (در جنوب خاوري) كه به حومه بني ماهان و نهر اسعدي مي رفت، دروازه «درمسكان» (در شمال خاوري) كه از آن جا به ماوراء النهر منتهي مي شد و بالاخره دروازه «بالين» (در شمال باختري).

مرو در قرن چهارم سه مسجد جامع داشت كه عبارت بودند از «مسجد قلعه» كه آن را مسجد بني ماهان مي گفتند، «مسجد كهنه» كه جلو دروازه سرخس بود، «مسجد نو» كه بيرون دروازه «ماجان» و متّصل به بازار بزرگ مرو بود. در ميدان مسجد نو و محل اقامت فرمانفرماي مرو يعني دارالاماره مرو، زندان شهر قرار داشت. اين ميدان و اماكن داخل آن به فرمان أبو مسلم خراساني بزرگترين حاملي عبّاسيان و مؤثرترين عامل خلافت آنان ساخته شده بود. در دارالاماره گنبدي از آجر فراشته شده بود كه به قول اصطخري پنجاه و پنج ذراع قطر داشت و در زير اين گنبد بود كه نخستني جامه هاي سياه رنگ آميزي شد و اين شعار عبّاسيان بود. در يك منزلي باختر مرو شهر «سنج» واقع بود كه مقدسي در احسن التقاسيم آن را به صورت «سنگ» ضبط كرده است. «سنج» داراي مسجدي نيكو در ساحل رودخانه و باغستاني بزرگ بود. پس از سنج در دو منزلي مرو و بر سر راه سرخس شهرچه محكم «دمدانقان» بود كه باروي آن يك دروازه داشت و در خارج از بارو چند گرمابه قرار داشت. مقدسي در نيمه دوم قرن چهارم شهر مرو را ديده است كه يك سوم حومه آن ويران بوده و قهندز آن هم آبادي نداشت است. ياقوت حموي نيز در قرن هفتم خرابه هاي آن شهر را ديده است، زيرا تركان غز در سال 553 ه' ق اين شهر را خراب كردند.

( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص عليه السلام - 424؛ البلدان، ص 28؛ مسالك الممالك، ص 258 و 3صلي الله عليه واله 2؛ صورة الأرض، ص 314 و صلي الله عليه واله 31؛ احسن التقاسيم، ص 298، 299، 310، 312، 331؛ معجم البلدان، 534/1، عليه السلام 82 و10/2صلي الله عليه واله و4/عليه السلام 50. )

در دوره خلفاي بني اميه، خراسان و شهر مرو به دليل دوري از مركز خلافت و تشديد حس تبعيض نژادي از سوي حاكمان اموي كه بر خلاف نصّ قرآن مجيد و تعاليم پيامبر اكرم صلي الله عليه واله عنصر غير عرب، به ويژه ايرانيان را موإلي مي خواندند - كه خود سرآغاز جنبشهاي شعوبيه شد - مرو به پايگاه ضد اموري تبديل گشت؛ و عباسيان قيام خود را از اين منطقه آغاز كردند. با روي كار آمدن مأمون مرو مركز خلافت شد ولي در قرن سوم وي دار الحكومه را از مرو به نيشابور منتقل كرد.

( تاريخ طبري، 4/5 - 3صلي الله عليه واله 2؛ البلدان، ص 83؛ تاريخ يعقوبي، 5/2صلي الله عليه واله - 405؛ تاريخ بيهقي، ص 30 - 29. )

مرو در سال 1310 هجري قمري به تصرّف روسها درآمد و تا اين زمان جزو خاك شوروي سابق باقي مانده و مردم آن به زبانهاي فارسي، تركي و روسي صحبت مي كنند. پس از تسلط روس بر مرو، شهر جديدي در كنار شهر قديمي بنا شد كه هم اكنون به «بيرام علي» مشهور است.

( خراسان بزرگ، ص 234. )