قدمگاه نيشابور



قدمگاه نيشابور

در فاصله بيست و شش كيلومتري شهر كنوني نيشابور منطقه اي موسوم به قدمگاه علي بن موسي الرضاعليه السلام است كه بر اثر كثرت استعمال به قدمگاه معروف شده است. صاحب تحفة الرضوية مي نويسد: هنگامي كه حضرت رضاعليه السلام از نيشابور خارج شد، در راه به چشمه آبي رسيد ودر كنار آن چشمه سنگي بود، حضرت بر روي آن سنگ ايستاد وبه نماز مشغول شد، نقش قدم مباركش بر آن سنگ ظاهر گشت والحال آن سنگ را بريده و به ديوار نصب كرده اند وبقعه اي براي آن ساخته اند وشعري دراين باره از خواجه شيراز شيخ حافظ است كه گفت: در زميني كه نشان كف پاي تو بود سالها سجده صاحبنظران خواهد بود

صاحب تحفه الرضوية مي افزايد: نگارنده آن محل را كه هم اكنون به قدمگاه معروف است زيارت كرده ونظير همان سنگ وهمان نقش را در مقبره امامزاده محمّد محروق در خارج از شهر نيشابور ديده وممكن است چنين اتفاقي در آن حوالي نيز افتاده وبعدها آن را در مقبره مزبور گذاشته و به ديوار نصب كرده باشند.

( تحفة الرضوية، ص 190)

صاحب تاريخ نائين معتقد است كه اين قدمگاهها وآثاري كه از نقش پاي حضرت بر روي سنگ است نقشي است كه به عنوان ياد بود آن حضرت بر روي سنگ حك كرده اند.

( تاريخ النائين، ص 230. )

صاحب تحفة الرضوية مي نويسد: در قدمگاه روزي حضرت وارد شد وطلب انگور كرد، باغباني گفت: حالا فصل زمستان است وانگور در باغهاي ما يافت نمي شود وما از شدت سرما موها را زير خاك پنهان كردهايم. حضرت فرمود: به باغ برو وقدرت خدا را مشاهده كن.آن مرد به باغ آمد ديد كه سرتاسر تمام درختان سبز وخرم وپر از ميوه است. متحير شد و چون دانست اين از كرامت حضرت است خواست انكار كند تا حضرت را در نزد ديگران شرمسار سازد، به دروغ اطلاع داد كه در باغ انگوري يافت نشد. حضرت متغير گشت و عازم حركت شد و نفرين كرد كه خدا تو و باغت را بسوزاند. آن بيچاره به مجرد اين كه وراد باغ شد، صاعقه از آسمان فرو آمد، او و باغش را به صورت تلي خاكستر در آورد ذكر اين ماجرا را در منابع ( تحفة الرضوية: ص 190. )

معتبر نيافتيم ولي احتمالاً منشأ نقل، تاريخ نائين و تحفة الرضوية ونيز حكايتي است كه در بحر الانساب مضبوط است. با اين تفاوت كه صاحب بحر الانساب اين واقعه را بعد از خروج حضرت از نيشابور ذكر نمي كند وعلاوه بر اين مي نويسد: آن روز دهم تيرماه قديم بود.

( بحر الانساب، ص 4- 103. )