بيابان ميان فارس و خراسان



بيابان ميان فارس و خراسان

جغرافيدانان قديم از منطقه اي به نام «اقليم هفدهم» كه منطقه اي ميان فارس و خراسان است نام مي برند كه زماني متعلق به هيچ كدام از ولايتها نبوده و در توصيف اين منطقه و راههاي ناامن و خطرناك آن اطلاعات ارزنده اي ارائه مي دهند. حدود اين منطقه از جانب مشرق، مكران و بخشي از سيستان و مغرب آن منتهي به قومس، ري، قم و كاشان بوده و از جانب شمال به بخشي از سرزمين خراسان، قسمتي از سيستان و از جانب جنوب، به كرمان و فارس و قسمتي از اصفهان منتهي مي شده است.

( إشكال العالم، ص 155؛ جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 345. )



اصطخري و جيهاني از جغرافيدانان قرن چهارم هجري مي نويسند: اين بيابان از بيابانهاي سرزمينهاي اسلامي جدا است و برخلاف بيابانها و باديه هاي نجد، تهامه، حجاز و يمن كه اعراب در آن جا خانه و كاشانه دارند و مردمان در آن جا زندگي مي كنند، كسي در اين بيابان زندگي نمي كند و مردمان آنها كم و دزدان و راهزنان آن بسيار است.

( مسالك الممالك، ص 184؛ إشكال العالم، ص 155. )

جيهاني سبب اين وضعيت را چنين مي داند كه اين بيابان به يك مملكت تعلق ندارد به همين دليل راه داراني كه امنيّت را در اين منطقه برقرار كنند وجود ندارند. وي مي افزايد اگر دزدي از يك مملكت بيايد و دزدي كند و به مملكت ديگري برود در امان است. اين بيابان «مفازه» سخت بي علف و هيزم توصيف شده به طوري كه كسي نمي تواند به آن جا برود و آن را بپيمايد، مگر شتر و چهارپايان باري، آن هم در راهي مشخص و تعيين شده، زيرا در آن جا آب يافت نمي شود، مگر در راهي كه متداول است و اگر كسي از آن راهها عبور نكند و يا گم شود هلاك مي شود.

( إشكال العالم، ص صلي الله عليه واله - 155؛ مسالك الممالك، ص 158؛ صورة الأرض، ص 142. )

دزدان در اين بيابان داراي پناهگاهي هستند كه آن را كركس كوه نامند. اين كوه چندان بزرگ نيست، اما داراي صخره هاي برنده اي است كه وسعت آن حدود دو فرسنگ است. در آن جا آبي است كه آن را «آب يده» مي خوانند ولي در درّه هاي ( مسالك الممالك، ص 185. )

آن آبها اندك است. رفتن بالاي اين كوه دشوار است و اگر كسي در آن پنهان شود او را نمي توان يافت. در اين بيابان دهكده هايي وجود دارد و در حوالي كرمان بر راه سيستان شهري به نام سنيج قرار دارد. به گفته جيهاني، از جاهايي كه بر كنار اين بيابان است و نزديك آباداني است و يا بعضي به آباداني پيوسته، در سمت فارس و اصفهان، نايين، يزد، «ونده» و اردستان مي باشد و از جانب كرمان خبيص و راور ( مسالك الممالك، ص 158. )

و نرماشير و از جانب فارس و اصفهان و قم و كاشان، خوار و سمنان و دامغان و بسطام و از جانب خراسان قهستان و تون و طبس و كريت و قاين.

( إشكال العالم، ص صلي الله عليه واله 15؛ صورة الأرض، ص 143؛ احسن التقاسيم، ص 488؛ معجم البلدان، 4/عليه السلام 14؛ جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص عليه السلام 34. )

اشپولر به نقل از ابن خردادبه و ابن حوقل از جاده بزرگ فرعي كه به جاده شاهي منتهي مي شده در قرن أوّل هجري نام مي برد و مي نويسد: اين جاده بزرگ فرعي از شيراز و از طريق يزد به نيشابور منتهي مي شد، امّا بزودي به واسطه افزايش دسته هاي غارتگران در كوير بزرگ بين يزد و طبس غيرقابل استفاده شد، زيرا راهزنان نه فقط گروگان گيري مي كردند، بلكه مردان مسافر را نيز به نحو فجيعي به قتل مي رساندند.

( تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي 4/2 - 3صلي الله عليه واله 2. ن.ك. به: اطلس تاريخي ايران، نقشه 8، 9. )