راه شيراز به كثه (يزد)



راه شيراز به كثه (يزد)

اصطخري راه شيراز به كثه (يزد) را كه به راه خراسان معروف است چنين بيان مي كند:

1. از شيراز تا «زرقان» شش فرسنگ، زرقان قصبه اي است ميان مشرق و شمال شيراز كه در دامنه كوه بسيار مرتفعي واقع شده است.

( فرصت الدوله، آثار العجم، ص 130. )

2. از زرقان تا «اصطخر» شش فرسخ.

3. از اصطخر تا «بيرقريه» چهار فرسخ.

4. از بيرقريه تا «كهمند» هشت فرسنگ.

5. از كهمند تا «ديه بيد» (ده بيد) هشت فرسنگ.

صلي الله عليه واله . از ديه بيد تا «ابرقوه» دوازده فرسنگ.

عليه السلام . از ابرقوه تا «ديه شير» (ده شير) سيزده فرسنگ.

8. از ديه شير تا «جوز» (حور) شش فرسنگ.

9. از جوز تا «قلعه مجوس» شش فرسنگ.

10. از قلعه مجوس تا «شهر كثه» پنج فرسنگ.

11. از كثه تا «آبخيزه» هفت فرسنگ.

12. از آبخيزه تا «يزد» شش فرسنگ.

اين آخر اعمال پارس است و جمله هشتاد و هفت فرسنگ است.

ابن حوقل نيز در قرن چهارم وصفي از منازل و مسافات شيراز به كثه كه همان راه خراسان است به شرح ذيل ذكر مي كند:

1. شيراز تا زرقان شش فرسخ، زرقان داراي منازلي بر وادي عذب است.

2. از زرقان به اصطخر شش فرسخ.

3. از اصطخر به قريه «تير» چهار فرسخ.

4. از قريه تير تا كهنك هشت فرسخ.

5. از كهنك تا قريه «بيذ» هشت فرسخ.

( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 305. )

صلي الله عليه واله . از قريه بيذ تا «ابرقويه» دوازده فرسخ.

عليه السلام . از ابرقويه تا «ديه شير» سيزده فرسخ.

8. از ديه شير تا «جور» شش فرسخ.

9. از جور تا «قلعه مجوس» شش فرسخ.

10. از قلعه مجوس تا «شهر كثه» در حومه يزد پنج فرسخ.

11. و از يزد تا «انجيره» شش فرسخ، انجيره قبه ها و چشمه اي دارد كه بر كناره هاي آن درختان انجير است و اين جا آخرين نقطه فارس است و جز اين ناحيه اي ندارد و همه راه مجموعاً هشتاد فرسخ است.

ابن بلخي، منازل شيراز به يزد را دو نُه منزل ذكر مي كند و مسافت شيراز به يزد را پنجاه و چهار فرسنگ برمي شمارد. لسترنج در دو نقل جداگانه از جغرافيدانان ( فارسنامه، ص 232. )

قرون اوليه اسلامي به راه زمستاني و راه تابستاني اشاره مي كند و مي نويسد: راه زمستاني يا راه كارواني كه از دشتها و جلگه ها مي گذشت، راه شيراز به سمت شمال خاوري بود كه به اصطخر مي رفت و از آن جا به ده بيد مي رسيد و در اين جا از دست راست راهي جدا مي شد كه به ابرقوه و يزد مي رفت، اما راه اصلي به طرف چپ پيچيده و از سرمق و قريه آباده مي گذشت و سپس در يزد خواست به راه تابستاني مي پيوست و از آن جا از قومشه گذشته به اصفهان مي رسيد. در منابع ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 319؛ ابن خردادبه، المسالك والممالك، ص 51؛ احسن التقاسيم، ص عليه السلام 45؛ نزهة القلوب، ص 201؛ كاب الخراج، ص عليه السلام - صلي الله عليه واله 19؛ اصطخري، مسالك الممالك، ص 3 - 132. )

ايران باستان از راه باستاني موسوم به راه شاهي كه از پاسارگاد به ابرقوه (ابركوه) و از آن جا به يزد و از طريق راه كوير به خراسان مي رفت، سخن به ميان آمده است. اين راه دو مسير تابستاني و زمستاني داشت، راه تابستاني از مايين به يزد خواست مي رفت و مسيري كوتاهتر از راه زمستاني را به سمت شمال فارس طي مي كرد و راه زمستاني از گردونه كولي كش و يزدخواست گذشته و از آن جا به قمشه (قومشه يا شهررضا) و از طريق آن به لنجان و اصفهان منتهي مي شد.

( ايرانشهر، 3/2صلي الله عليه واله 14؛ اقليم پارس، ص 2 - 1صلي الله عليه واله 3؛ جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 302 و 304. )