درباره ارجان (بهبهان)



درباره ارجان (بهبهان)

ارجان (ارگان) شهري است با سابقه تاريخي كه بنابر گفته اصطخري در مسالك الممالك و ياقوت حموي در معجم البلدان در زمان سلطنت جاماسب هنگامي كه او در جنگ با روم پيروز شد و شهر «ميافارقين» و «آمد» را تسخير كرد، اين شهر را براي فرزند قباد كه ارجان نام داشت بنا كرد و سپس مناطق وسيعي را به آن منضم ساخت.

( مسالك الممالك، ص 225؛ مرآت البلدان، 32/1؛ شيرازنامه، ص 31. )

ارجان در سال صلي الله عليه واله 1 ه' ق توسط أبي العاص و أبو موسي اشعري فتح شد.

(

شيرازنامه، ص 24. )


از اين شهر در قرن چهارم به عنوان شهري بزرگ ياد شده كه شش دروازه داشته و مشهور به دروازه هاي اهواز، ريشهر، شيراز، رصافه، ميدان وكيّالين (كيل كنندگان) بوده است.

( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 290. )

حمد اللّه مستوفي در قرن هشتم اين شهر را ويران توصيف كرده، زيرا در اين سالها ملاحده (اسماعيليان) بر اين شهر استيلا داشتند و مكرراً آن را مورد غارت قرار مي دادند.

( نزهة القلوب، ص عليه السلام عليه السلام 1. )

جغرافي نويسان قديم، از اين شهر به نام «ارجان» ياد كرده اند. ولي اوّلين بار، شرف الدين علي يزدي در سال 95عليه السلام ه' ق اين شهر را بهبهان نام نهاد و از آن تاريخ به همين نام مشهور شد.

( شرف الدين علي يزدي، ظفرنامه، 1/عليه السلام 41؛ جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 291. )

اعتماد السلطنه، در مرآت البلدان علت تغيير نام ارجان به بهبهان را چنين شرح مي دهد: در موضع حاليه بهبهان، سابق چند چادرنشين بودند كه از ارجان به جهت زراعت مي آمده اند، بعد از آن كه بعضي از اعراب كوفه كه معروف به رئيس فلان و رئيس بهبهان بودند به حكم امير تميور از كوفه كوچ كرده به ارجان آمدند كه سياه چادر را «بهان» مي ناميده اند اين طايفه گفتند ما در اين محل «خانه» به از «بهان» مي سازيم (بهتر از سياه چادر مي سازيم) لهذا آبادي موسوم به «به از بهان» گرديد و از كثرت استعمال، بهبهان شد.

( مرآت البلدان، 8/1صلي الله عليه واله 3؛ فارسنامه ناصري، 4/2عليه السلام 14. )

ياقوت مي نويسد: ارجان را فارسيان «ارقان» (ارغان) تلفظ مي كنند. صاحب ( مرآت البلدان، 31/1؛ شيرازنامه، ص 31. )

فارسنامه ناصري مي نويسد: كوره قباد كه پايتخت آن ارگاه بوده، اعراب آن را ارجان گفتند. ابن بلخي در فارسنامه خود، از ناحيه اي به نام ارجان و «ارجمان» نام ( فارسنامه ناصري، 900/2؛ شيرازنامه، ص 32؛ صورة الأرض، ص 32. )

مي برد كه آن ناحيه در نزديكي سرمق است و اين منطقه را نبايد با ارجان اشتباه گرفت.

( ابن بلخي، فارسنامه، ص 124. )

ناصر خسرو كه در مسير سفرش به ارجان آمده از اين شهر ديدن كرده و چند روزي در اين شهر مانده است.

( ناصر خسرو، سفرنامه، ص 5صلي الله عليه واله 1. )

شهر ارجان قديم در حوالي بهبهان كنوني واقع بوده است. فرصت الدّوله در آثار العجم، فاصله بهبهان تا ارجان را در سمت شرقي (بهبهان) يك فرسنگ و ( آثار العجم، ص 410. )

فارسنامه ناصري، به مسافت نيم فرسنگ در سمت جنوبي آن ذكر مي كند. ( فارسنامه ناصري، 900/2. )

لسترنج از بهبهان در فاصله چند ميلي پايين تر از ارجان در كنار رودخانه طاب نام مي برد. وي مي نويسد: در قرن چهارم ارجان شهري بزرگ بود. مسجدي خوب ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 291. )

(احتمالاً مسجد إمام رضاعليه السلام ) و بازارهاي معمور داشت، نزديك شهر دو پل سنگي معروف، بر روي رودخانه طاب، ساخته شده بود كه از روي آن پلها به خوزستان مي رفتند و هنوز آثار آنها باقي است. بناي يكي از آن دو پل را منسوب به ديلمي پزشك حجّاج بن يوسف حاكم عراق در زمان امويان دانسته اند و اصطخري درباره آن پل گويد: يك طاق دارد كه عرض آن هشتاد گام و بلندي آن چنان است كه مردي شترسوار با بيرقي در دست مي تواند آزادانه از زير آن عبور كند، اين پل كه «پول ثكان» ناميده مي شد به فاصله يك تير پرتاب از شهر ارجان در سر راه سنبل واقع بود. پل دوم بيش از سه هزار ذراع طول داشت و از بناهاي زمان ساسانيان بود و پل خسروي «قنطرة الكسروية» ناميده مي شد و سر راه قريه دهليزان قرار داشت.

( صورة الأرض، ص 44، 5 - 54، 4صلي الله عليه واله ؛ جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 190 و 191. )

بهبهان در زمان قديم شاهراه ارتباط خوزستان و فارس بوده و از نواحي فارس به شمار مي آمده است ولي اكنون جزء خوزستان است.

( شيرازنامه، ص 23. )

( اقليم پارس، ص 140. )

از ارجان راهي موسوم به «راه شاهي»، از تخت جمشيد به سمت شوش مي رفته است. ابن حوقل نيز به راه خوزستان تا بصره اشاره مي كند و مي گويد اولين منزل ( ايرانشهر، 2/صلي الله عليه واله - 1455؛ اطلس تاريخي ايران، نقشه شماره عليه السلام . )

آن از ارجان «آسَك» بوده است. اعتماد السلطنه و فرصت الدوله آسك را از ( صورة الأرض، ص 30. )

نواحي اهواز و ميانه راه ارجان و رامهرمز برمي شمرند و فاصله آن را تا ارجان دو منزل (دو روز) ذكر مي كنند.

( آثار العجم، ص 401؛ مرآت البلدان، 15/1. )