قدمگاه إمام رضا(ع)



قدمگاه إمام رضاعليه السلام

در جنوب آبادي كهنك بقعه كوچكي از آجر با گنبدي دو طبقه و گلابي مانند وجود دارد كه قدمگاه إمام رضاعليه السلام ناميده مي شود، گنبد بر يك قاعده مدوّر و قطور بنا شده است. بنا داراي دو طاق رومي كوچك در جبهه ايوان شمالي است. اضلاع خارجي بقعه 10*11 متر است و بقعه در ميان قبرستاني واقع است و اراضي زراعتي و درختان كنار اطراف آن را گرفته اند. به نظر مي آيد اصل بنا يك چهار طاقي قديمي باشد كه بر روي آن گنبد ساخته اند. در قبرستان قدمگاه إمام رضاي كهنك نيز يك سنگ قبر كهنه با نقش خنجر و كلاه خود در فاصله 200 متري ديوار اين بقعه ديده مي شود.

( ديار شهرياران، بخش أوّل، 2/1 - 351. )

در آثار تاريخي شوشتر، در منطقه «دش زورك» كه آبادي بزرگي است در منتهي إليه بلوك عقيلي و در نزديكي رودخانه اي كه به كارون مي ريزد، چند بقعه ديده مي شود كه هيچ كدام به لحاظ تاريخي قدمتي ندارد، يكي از اين بقاع به نام إمام رضاعليه السلام و ديگري شاهچراغ ناميده مي شود. بقعه ديگري در منطقه كنارستان ( بحار الأنوار، ج 11، ص صلي الله عليه واله عليه السلام 2، و12، ص صلي الله عليه واله 21؛ الكني والالقاب، ص عليه السلام 31؛ حياة الإمام موسي بن جعفر، 410/2؛ آثار العجم، ص 445؛ آثار الاحمديه، 10 - 8؛ حديقة الشيعة، ص 92صلي الله عليه واله ؛ روضات الجنات، 0/1صلي الله عليه واله ؛ جامع الانساب، ص 5صلي الله عليه واله . )

( ديار شهرياران، بخش أوّل، 5/1عليه السلام عليه السلام . )

نزديك بنه حاج سلطان، به نام بقعه إمام ضامن نيز ديده مي شود. اطلاعات به دست آمده از تذكره ها و تواريخ محلّي شوشتر و دزفول و آنچه منابع قديم، از جمله ياقوت و مقدّسي (به سال 23صلي الله عليه واله و 5عليه السلام 3) در خصوص قدمگاه، نظرگاه، بقعه و ساير بناهاي يادبود از إمام رضاعليه السلام ارائه مي دهند اگر با منابع معتبري كه هيچ گاه از مسير حضرت عليه السلام از دو شهر اخير نام نبرده اند در تناقض نباشد، مؤيد يكديگر نيز نيستند، مضافاً اين كه اطلاعات ما از قدمگاههاي عليّ بن موسي الرضاعليه السلام در دو شهر شوشتر و دزفول بسيار محدود و بعضاً مبهم است.

به طور كلّي درباره خط سير حضرت رضاعليه السلام آنچه ما امروزه پيش رو داريم اطلاعات محدودي است از بعضي نقاط جغرافيايي و اين كه بيش از هزار و دويست سال پيش حضرت عليّ بن موسي الرضاعليه السلام از اين مناطق گذشته و يا در آن توقف داشته اند، مثلاً در سوق الاهواز تنها گزارش معتبري كه به ما رسيده ماجراي پل اربق است و بعد از آن منابع تنها به عبور حضرت عليه السلام از فارس از طريق خوزستان به سمت خراسان اشاره مي كنند و اين اطلاعات محدود امر تحقيق را دشوار و نمي تواند مسير دقيق عبور حضرت را براي ما ترسيم كند. اگر بپذيريم هنگامي كه حضرت رضاعليه السلام از بصره و اهواز به فارس تشريف فرما مي شد، از اين دو شهر عبور كرده اند، ايشان بايد از مسير شوش به ارجان گذشته باشند، زيرا در اين صورت حضرت رضاعليه السلام از تستر (شوشتر) به سمت سوق الاهواز و از آن جا به سمت رامهرمز و سپس از طريق سنبيل به سوي ارجان كه اولين ناحيه فارس است رهسپار گرديده است و از آنجايي كه پل اربك (اربق) نيز در مسير راه اهواز به رامهرمز قرار داشته، به لحاظ جغرافيايي پذيرش اين روايت نيز به تنهايي قرين صحّت است، امّا در قياس با منابع معتبري كه مسير حضرت را از بصره به اهواز ذكر كرده اند با تناقض روبرو مي شود، زيرا با شرحي كه اشاره خواهيم كرد، راه شوش به ارجان و يا فارس در واقع ادامه راهي است كه از واسط به ارجان و به طور دقيقتر از بغداد به فارس منتهي مي شود و بر اين اساس حضرت بايد از واسط به اهواز آمده باشند. و اما آنچه به اجمال درباره اعتبار بناهاي منسوب به حضرت رضاعليه السلام در شهر شوشتر و دزفول مي توان گفت نيز خالي از فايده نيست. اين بناها كه تعدادشان قريب به ده بنا مي رسد اگر چه از حيث كثرت، گذر إمام رضاعليه السلام را در اين دو شهر قوّت مي بخشند، اما به لحاظ اعتبار، متزلزل و مبهم هستند. سه بقعه إمام رضا ديمي در شوشتر كه عوام آن را محل توقف حضرت رضاعليه السلام مي دانند برابر گفته شرف الدين شوشتري سندي ندارد و احتمال آن كه منشأ آن خواب و يا رؤيا باشد، مي رود. بقعه شاخراسون در دزفول نيز براساس نقل صاحب تذكرة الاخبار و مجمع الابرار كه مي گويد: «قدمگاه و يا نظرگاه يا مقام توقف يكي از ائمّه معصومين يا اولاد عظام يكي از ايشان مي باشد» با ابهام روبرو است و درباره بقعه اي كه به همين نام در شوشتر است منابع محلّي اطلاعات ارزشمندي در اختيار ما قرار نمي دهند. قطع نظر از صحت و ميزان اعتبار قدمگاهها و يا نظرگاههاي امام عليّ بن موسي الرضاعليه السلام در شوشتر و دزفول اگر مسير حضرت عليه السلام را از اين دو شهر اخير مرور كنيم، حضرت رضاعليه السلام مي بايست از راه واسط به سمت اهواز عزيمت كرده باشد، زيرا دزفول و شوشتر در مسير اين راه واقع شده اند. متون و نقشه هاي جغرافيدانان مسلمان قرون اوّليه اسلام، راه واسط به اهواز را كه همان راه بغداد به اهواز است ذكر كرده اند.

اصطخري در سال (340 ه' ق) راه واسط به ارغان (ارگان = بهبهان) را كه راه بغداد به شيراز است چنين توصيف مي كند: واسط به «عمل» و از آن جا به «طيب» يك مرحله، از آن جا به «قرقوب» يك مرحله، از قرقوب به «سوس» يك مرحله، از سوس به «گنديساپور» و از آن جا به «شوشتر» يك مرحله، و از شوشتر به لشكر ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص صلي الله عليه واله 25. )

«عسكر مكرم» يك مرحله، از آن جا به «رامهرمز» سه مرحله، از رامهرمز به «سنبيل» دو مرحله، و از آن جا به «ارغان» يك مرحله. اصطخري مي افزايد از واسط به لشكر راه كوتاهتري نيز وجود دارد كه از شوشتر نمي گذرد.

( مسالك الممالك، ص 94. )

ابن حوقل نيز در سال (عليه السلام صلي الله عليه واله 3 ه' ق) مي نويسد: از خوزستان تا عراق دو راه عمده است، يكي به بصره و از آنجا به بغداد، و ديگري به واسط و از آنجا به بغداد،... اما راه واسط به بغداد بدين شرح است: واسط به طيب و از آن جا به قرقوب، شوش، جنديشاپور، شوشتر و عسكر مكرم هر كدام يك منزل، از عسكر مكرم تا رامهرمز سه منزل و از آن جا تا سوق سنبيل دو منزل، و از سوق سنبيل تا ارجان يك منزل است.

( صورة الأرض، ص 30. )

ناصر خسرو در سال (438 ه' ق) در بازگشت از سفر حجّ، از راه بصره و ابلّه از ( ناصر خسرو، سفرنامه، ص 153 و 159. )

طريق آب وارد عبادان و از آن جا به مهروبان آمد. بعد از آن به ارغان (ارجان) و سپس از راه كوهستان به لورغان و از آن جا راهي اصفهان گرديد.

ناصر خسرو راه بصره تا اصفهان را به طريقي كه شرح آن آمد يك صد و هشتاد فرسنگ ذكر كرده است. اين راه را نيز ابن بطوطه قريب به سيصد سال بعد با تفاوتهايي در مسير طي مي كند كه در واقع راه قديمي خوزستان به اصفهان است.

چنانچه ابن بطوطه و ناصر خسرو قسمتهايي از آن راه را پيموده باشند، در اين صورت «شوش»، «ايذه» (مال الامير)، كارون (حدود پل شالو) و ده كرد (شهر كرد امروز) و از آن جا تا اصفهان در اين مسير قرار مي گرفته است. علاوه بر اين، راه متداول ديگري وجود داشته كه از بندر مهروبان به ارجان و از آن جا از طريق گردنه هاي كوه كيلويه بو لوركان و سپس به لنجان و اصفهان مي رسيده است.

( ايرانشهر، نشريه شماره 22، كميسيون ملّي يونسكو در ايران، 3/2صلي الله عليه واله 14. )

همچنان كه اشاره شد، ابن بطوطه در سال 25عليه السلام در مسير راه خود، از واسط به بصره و از آن جا از طريق آب توسط «صنبوق» (زورق كوچك) به ابلّه ( ابن بطوطه، سفرنامه، 192/1. )

آمد و سپس از ابلّه توسط كشتي به عبادان (آبادان) و از آبادان به ماجول (معشور يا ماهشهر) و از ماهشهر به رامز (رامهرمز) و از آن جا به تستر (شوشتر) و از شوشتر به ايذه (مال الامير) و از ايذه به اصفهان رفت.

با توجه به مسير سفر ناصر خسرو در قرن پنجم و بخصوص ابن بطوطه در قرن هشتم ه' ق، مسير راه رامهرمز به شوشتر و ايذه مسير متداول راه اصفهان بوده است و چنانچه بپذيريم إمام عليّ بن موسي الرضاعليه السلام از اهواز به شوشتر عزيمت كرده باشد نوعاً اين مسير، همچنان كه منابع جغرافيايي قرون أوّل اسلامي نيز بدان اشاره كرده اند، مسير راه بغداد به اصفهان است نه مسير راه بصره به فارس.

لتسرنج نيز در همين رابطه مي نويسد: از اهواز راهي بود كه در جهت مغرب به نهر «تيرا» و از آن جا به واسط در عراق مي رفت اين راه شمالي از كرسي ايالت خوزستان و از عسكر مكرم عبور مي كرد و به شوشتر مي رسيد و از آن جا از جنديشاپور و شوش به سمت باختر متوجه مي شد و به طيب مي رفت و از آن جا راه ديگري بود كه به واسط مي پيوست.

از جنديشاپور، به قول مقدّسي راهي بود كه از «كوههاي لر» مي گذشت و به گلپايگان در ايالت جبال و شمال باختري اصفهان مي رسيد و از عسكر مكرم راه ديگري بود (و اين راه را قدامة بن جعفر و ديگران ذكر كرده اند) كه در جهت خاور به ايذج مي رفت و سپس از ايالت جبال عبور كرده به اصفهان منتهي مي شد. پس ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 5صلي الله عليه واله 2؛ كتاب الخراج، ص 194؛ الاعلاق النفيسة، ص 188؛ احسن التقاسيم، ص 401 و 420؛ ايرانشهر، نشريه شماره 22، كميسيون ملّي يونسكو در ايران، 3/2صلي الله عليه واله 14. )

در نتيجه، عبور حضرت رضاعليه السلام از شوشتر و دزفول در واقع ادامه راهي است كه به سوي اصفهان منتهي مي شده است.





طاز فارس تا يزد×