سوق الاهواز



سوق الاهواز

اهواز در اواخر سال 51 ه' ق توسط أبو موسي اشعري در زمان زمامداري عمر بن خطاب فتح شد. ابن حوقل كه كتاب خود صورة الأرض را در سال عليه السلام ( فتوح البلدان، ص 243. )

صلي الله عليه واله 3 ه' ق تأليف كرده است، حدود خوزستان را به شرح ذيل وصف مي كند:

حدود خوزستان و موقع آن در ميان سرزمينهاي مجاور كه بدان مي پيوندد و از مضافات آن به شمار مي روند، بدين گونه است: حدّ شرقي آن فارس و اصفهان است و ميان خوزستان و حدّ فارس از سوي اصفهان، رود طاب جاري است و تا ( لسترنج، جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 291. )

نزديكي مهروبان مرز آن را تشكيل مي دهد و بر كرانه اين رودخانه روستايي بزرگ و ناحيه اي پهناور است. اين رود عميق و بزرگ است و پلي چوبين معلّق در هوا ( نزهة القلوب، ص 155. )

دارد و فاصله آن تا آب، ده ذراع و گذرگاه كاروانيان و عابران است. آن گاه رود طاب مرز ميان دورق و مهروبان مي گردد تا آن كه به دريا مي ريزد.

غرب خوزستان روستاي واسط و توابع آن و نيز دورراسبي است، اما شمال ( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 0صلي الله عليه واله 2. )

آن حدّ صيمره و كرج و لور (لرستان) است تا آن كه به حدود «جبال» از سوي اصفهان مي پيوندند. به گفته برخي لرستان و توابع آن جزء خوزستان و سپس جزء جبال شده است. مرز خوزستان از سوي فارس و اصفهان و حدود جبال از سوي واسط تربيعي به خط مستقيم است جز اين كه حدّ جنوبي از عبّادان (آبادان) تا روستاي واسط به صورت مخروط درمي آيد و در تربيع از طرف مقابل تنگ مي شود و همچنين در تربيع از ناحيه جنوب و نيز از ناحيه عبّادان به سوي دريا تا فارس نيم دايره اي است كه در گوشه تشكيل مي گردد و اين حدّ از مغرب آغاز و به سوي دجله كشيده مي شود تا آن كه از «بيان» مي گذرد، آنگاه از پشت «مفتح» و «مذار» پيچيده به روستاي واسط كه از همان جا آغاز گشته بود مي پيوندد.

( صورة الأرض ص 23 - 22. )

شهر اهواز را در آغاز سوق الاهواز مي ناميدند و به اختصار الاهواز و يا اهوز گفتند. اهواز جمع «هوز = خوز» است و كلمه خوزستان يعني كشور «خوزها» ( فتوح البلدان، ص 251؛ مرآت البلدان، 132/1. )

( مرآت البلدان، ص 131. )

ياقوت حموي در معجم البلدان به نقل از ثوري مي نويسد: اهواز را به زبان فارسي «هوز مشير» گويند و تحقيق اين است كه اهواز در اصل اخواز بوده و آن را معرّب كرده، اهواز گفته اند. در نسخ خطي «هرمز اوشير» و «هرمز اردشير» هم آمده ( مرآت البلدان، ص 131. )

است.

( جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 251، 341، 342؛ فتوح البلدان، ص 251. )

قدامة بن جعفر در سال صلي الله عليه واله صلي الله عليه واله 2 نواحي اهواز را به هفت بخش تقسيم مي كند كه نخستين آنها از كنار مرز بصره ناحيه سوق ( كتاب الخراج، ص صلي الله عليه واله 13. )

الاهواز است و مجاور «مذار» (Madhar) ناحيه «نهر تيري» است و پس از آن ( يعقوبي، البلدان، ص 101؛ مختصر البلدان، ص 211، الاعلاق النفيسة، ص 9 - 107؛... )

تستر (Tostar) و ناحيه شوش (sous) و ناحيه جندي شاپور و ناحيه رام هرمز ( المسالك و الممالك، ص 42 - 2صلي الله عليه واله 1 - صلي الله عليه واله عليه السلام 1؛ البلدان، ص 141 - 50؛ آثار البلاد و اخبار العباد عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص 2 - 0عليه السلام 1، نزهة القلوب، ص 109... )

( نزهة القلوب، ص 111؛ البلدان، ص عليه السلام - 141؛ الاعلاق النفيسة، ص 122 - 20 - 219؛ مسالك الممالك ص 89 - 93 - صلي الله عليه واله 9؛ المسالك والممالك ص 42 - 2صلي الله عليه واله 1 - صلي الله عليه واله عليه السلام 1؛ معجم البلدان، ص 188؛ تقويم البلدان، ص 335 - 359؛ مختصر كتاب البلدان، ص 141،... . )

(رامهرمز) و ناحيه سوق العتيق (atyk - al - souk) است.

( الخراج، ص صلي الله عليه واله 13. )

سرزمين خوزستان در محلّي مستوي و هموار قرار گرفته و داراي آبهاي جاري است، در سراسر خوزستان كوهي و ريگي نيست و تنها در مجاورت نواحي شوشتر، جندي شاپور، ايذج «ايذه» و اصفهان كوه ديده مي شود. خوزستان داراي آبهاي پاكيزه و شيرين و جاري است و در سراسر اين سرزمين شهري نمي شناسيم كه آبش از چاه باشد زيرا وجود آبهاي جاري فراوان آن را از آب چاه بي نياز مي كند. خاك آن هر چه از دجله به سوي شمال دور شويم خشكتر و سالمتر ( احسن التقاسيم، ص صلي الله عليه واله 41؛ تمدّن اسلامي در قرن چهارم هجري، 2/عليه السلام 22. )

است و هر چه به دجله نزديكتر شويم در سستي (يا شوره زار بودن) از جنس زمين بصره است... محصول آن خرما است و همه حبوبات نيز مانند گندم، جو و باقلا در آن به عمل مي آيد. برنج نيز فراوان دارد تا آنجا كه آرد مي كنند و نان مي پزند و مي خورند و قوت ايشان است. در همه بخشهاي بزرگ شهري نيست كه نيشكر نداشته باشد و در منطقه مسرقان فراوان است و از آن جا بيشتر به شوشتر و ( مسرقان، نام نهري است كه اكنون به آب «گرگر» موسوم است. لسترنج، جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 254. )

عسكر مكرم مي برند، زيرا نيهاي عسكر مكرم و شوشتر شكر فراوان ندارد، برخلاف سوس (شوش) كه شكرش بسيار است و در ساير جاها نيشكر به اندازه رفع حاجت و بيشتر از آن وجود دارد. همه قسم ميوه در خوزستان هست جز گردو و ميوه هاي سردسيري كه در آن جا به دست نمي آيد. مردم خوزستان غالباً مذهب اعتزال دارند و اين مذهب در نزد آنان بيش از اقوام ديگر شايع است.

( صورة الأرض ص صلي الله عليه واله 2 - 24؛ مسالك الممالك ص 93 - 89. )