بيعت طاهر ذو اليمينين با إمام رضا(ع) در بغداد



بيعت طاهر ذو اليمينين با إمام رضاعليه السلام در بغداد

برخي از منابع از جمله أبو الفضل بيهقي در تاريخ خود از ورود حضرت عليّ بن موسي الرضاعليه السلام به بغداد و بيعت طاهر بن حسين با حضرت عليه السلام در سفري كه عازم ( تاريخ فخري، ص 294، صلي الله عليه واله 29، 12 - 311؛ مروج الذهب، 394/2 - 391، 401 - 398، 10 - 409 و 442؛ تاريخ ايران كمبريج، 4/4 - 81؛ كامل تاريخ، 183/10 - عليه السلام عليه السلام 1، 223، 229 و/11 4 و صلي الله عليه واله . )

مرو بود اخباري ذكر كرده اند. بنابر نوشته بيهقي، هنگامي كه فضل بن سهل ذوالرياستين از مأمون خواست تا به نذري كه هنگام جنگ با برادرش امين كرده بود كه اگر در جنگ پيروم شود، ولايتعهدي را به علويان خواهد سپرد، وفا كند و وي به پيشنهاد فضل بن سهل إمام عليّ بن موسي الرضاعليه السلام را به ولايتعهدي برگزيد، فضل نامه مأمون را به انضمام نامه اي كه خود نوشته بود به بغداد فرستاد و طاهر بن حسين كه تمايل به علويان داشت از اين ماجرا بشدّت خوشحال شد و پس از آن كه معتمدان فضل بن سهل و مأمون (ياسر خادم و رجاء بن أبي ضحاك) به اتفاق حضرت از مدينه به سوي مرو بازمي گشتند در مسير خود در بغداد به مدت يك هفته نزد طاهر بن حسين اقامت كردند. طاهر، حضرت را احترام و اكرام كرد و نامه اي را كه مأمون به خط خود نوشته بود به آن حضرت عرضه داشت و گفت:

نخست كسي منم كه به فرمان امير المؤمنين (مأمون)، خداوندم تو را بيعت خواهم كرد. و چون من اين بيعت بكردم با من صد هزار سوار و پياده است، ( عيون اخبار الرضاعليه السلام ، 2/عليه السلام 38؛ مقاتل الطالبيين، ص 5عليه السلام 3؛ روضة الواعظين، ص 1عليه السلام 3؛ الارشاد، ص 290؛ تاريخ طبري، 59/13صلي الله عليه واله 5. )

همگان بيعت كرده باشند. رضا، «روّحه اللّه» دست راست را بيرون كرد تا بيعت كند چنان كه رسم است، طاهر دست چپ پيش داشت. رضا گفت: اين چيست؟ (طاهر) گفت: (دست) راستم مشغول است به بيعت خداوندم مأمون و دست چپ فارغ است. از آن پيش داشتم، (از آن سبب با دست چپ بيعت مي كنم)، رضا از آنچه او بكرد، او را بپسنديد و بيعت كرد و ديگر روز رضا را گسيل كرد، با كرامت بسيار، او را تا به مرو آوردند و چون بياسود، مأمون خليفه در شب به ديدار وي آمد و فضل (بن ) سهل با وي بود و يكديگر را گرم بپرسيدند و رضا از طاهر بسيار شكر كرد و آن نكته دست چپ و بيعت بازگفت، مأمون را سخت خوش آمد و پسنديده آمد، (از) آنچه طاهر كرده بود. گفت: اي إمام، آن نخست دستي بود كه به دست مبارك تو رسيد من آن چپ را راست نام كردم و طاهر را كه ذو اليمينين خوانند سبب اين است....

( تاريخ بيهقي، صلي الله عليه واله /1 - 190. )

قطع نظر از شرايط سياسي بغداد و خط سيري كه مأمون براي انتقال إمام رضاعليه السلام ترسيم كرده بود، اين كه سبب نامگذاري طاهر بن حسين به ذو اليمينين بيعت طاهر با إمام رضاعليه السلام باشد، متزلزل است زيرا پاره اي منابع تاريخي سبب را مهارت بسيار او در بكارگيري اسلحه مي دانند. و يا بدين سبب كه او دو دست راست ( تاريخ مردم ايران، 98/2. )

دارد، يا مردي كه هر دو دستش يكسان از او فرمان مي برند. ابن اثير مي نويسد: ( تاريخ ايران كمبريج، 83/4. )

در جنگي نابرابر كه ميان عليّ بن عيسي بن ماهان با طاهر بن حسين در حوالي ري رخ داد، طاهر بن حسين براي مقابله با دشمن، سپاه خود را به دسته هاي كوچك تقسيم كرد. در اين هنگام عباس بن ليث از قلب سپاه دشمن به وي حمله كرد و ( كامل تاريخ، 182/1. )

طاهر با دو شمشير به سوي او تاخت و عباس بن ليث را با ضربتي به دو نيمه كرد و اين اقدام باعث گسيخته شدن سپاه دشمن و هزيمت آنها شد و بدين جهت او را ذو اليمينين خواندند.

مسعودي نيز مي گويد: سبب شكست سپاه ضربتي بود كه طاهر با هر دو دست به عباس بن ليث زد، و به همين جهت او را طاهر ذو اليمينين نامند زيرا هر دو دست را براي شمشير زدن به كار مي برد.

( مروج الذهب، 392/2. )