از مدينه تا بصره



مأموريت به مدينه

هنگامي كه رجاء بن أبي ضحاك و ياسر خادم از سوي مأمون مأموريت يافتند ( الارشاد، ج 2، ص 250؛ روضة الواعظين، ص 9صلي الله عليه واله 3؛ عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 398، و401؛ تاريخ طبري، 59/13صلي الله عليه واله 5؛ الكامل في التاريخ، ج 4، ص 2صلي الله عليه واله 1؛ مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج 2، ص 441؛ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 5صلي الله عليه واله 4؛ اصول كافي، ج 2، ص عليه السلام 40. )

تا عليّ بن موسي الرضاعليه السلام را به مرو آورند، إمام عليه السلام در مدينه بود. حضرت رضاعليه السلام همچون پدر بزرگوارش إمام موسي كاظم عليه السلام در مدينه اقامت داشت (اين كه منزل امام عليه السلام در كدام محله از محله هاي شهر مدينة الرسول بوده منابع، اطلاعات چنداني به ما نمي دهند). رجاء بن أبي ضحاك و ياسر خادم، به منزل امام عليه السلام رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسليم كردند. إمام عليه السلام با فرستادگان مأمون سخني نگفت و با كراهت نامه را خواند و بناچار پيشنهاد مأمون را پذيرفت و آماده سفر شد. در اولين گام قبل از ( عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 139؛ اصول كافي، ج 2، 404؛ الارشاد، ص 290 و 291؛ روضة الواعظين، ص عليه السلام صلي الله عليه واله 3؛ تاريخ فخري، ص 300؛ تجارب السلف، ص 158؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 92؛ حديقة الشيعة، ص 5، ص 53صلي الله عليه واله ؛ تاريخ بيهقي، ج 1، ص 191. )

آغاز سفر به سوي مرو إمام دست به اقداماتي زد كه ماهيّت پذيرش ولايتعهدي را آشكار ساخت مثل صحنه دردناك وداع با رسول خداصلي الله عليه واله ، تعيين جانشين بعد از خود و كيفيت وداع با اهل بيت خود.