عهد شكني


( عهد شكني )



جناب شيخ محمد حسن مولوي قندهاري فرمود:

در همان ايام نصيرالاسلام ابوالواعظين بمشهد مقدس آمده بود ماه مبارك رمضان در مسجد گوهرشاد منبر مي رفت شبي از معجزات اوائل اين قرن كه در حرم مبارك رضوي (عليه السلام) ديده بود حكايت نمود كه دو زوجه كه با هم و حسيني بودند و در حباله نكاح يكي از اعيان تهران بودند كه عهد و پيمان نموده بودند كه با هم صاف باشند و رشك و كين و رقابت همسري يكنفر (هووگري) را ترك و نزد شوهر سعايت و خيانت و نمامي و:فتنه انگيزي يكديگر را نكنند و در بينشان حضرت رضا (عليه السلام) ضامن و گواه باشد اگر هم هركدام عهدشكني كند. امام رضا (عليه السلام) او را كور نمايد.

پس از مدتي يكي از آن دو زن عهدشكني كرد و به عهد خود خيانت نمود در همان هفته كور شد و توبه و اتابه اش فايده نكرد تصميم گرفت بمشهد بيايد. نصيرالاسلام مذكور روضه خوان خاص آن زن بود - حكايت كرد كه چهل شب دخيل بالاي سر حرم مبارك بوديم آنچه از ادعيه و تضرع و زاري كه منتهاي قدرت آن زن بود انجام داديم و عده اي از سادات و علماء و اهل حال هر شب را با او صبح كرديم اثري از شفاء آشكار نشد. شب چهل و يكم زيارت وداع نمود و مايوسانه تصميم گرفتيم فردا عازم تهران شويم.

طلوع فجر نوري از ضريح مقدس ظاهر شد از بالاي سر آن زن گذشت حاضرين همه آن نور را ديده صلوات هاي بلند فرستاده شد همه يقين كردند كه آن خانم شفا يافت نور از پنجره گذشت ناگهان صداي كف زدن و صلوات از دارالسياده بلند شد همه رفتيم ديديم پيرزن كور زوار كابلي شفا يافته هر دو چشمش بينا شد با اينكه سالها بكوري بسر برده و برايش كوري عادت شده بود و ابداً براي شفاي خود در آن وقت نه دخيل شده بود و نه دعاء و توسل نموده بود خداوند قدرت امامت را بخانم مايوس و ما و مردم نشان داد.

و مردم را آگاهانيد كه عهد و ضمانت خليفه خدا را در امور عادي خود سست نشمارند و به عهد و قسم خود پاي بند بوده خيانت نكنند