امام و امامت از ديدگاه امام رضا(ع)


امام و امامت از ديدگاه امام رضا(عليه السلام)



عبدالعزيز بن مسلم گويد: موقعي كه حضرت رضا(ع) تازه به مرو آمده بود من خدمت آن حضرت رسيدم و موضوع امامت را كه مورد اختلاف بسياري از مردم بوده و در پيرامون آن گفتگو مي كردند به خدمتش عرض كردم. حضرت تبسم كرد و سپس فرمود: اي عبدالعزيز، مردم نفهميده اند و فريب خورده اند زيرا خداوند عزوجل پيغمبرش را قبض روح نفرمود تا دين را برايش كامل كرد و قرآن را ـ كه بيان هر چيزي را از حلال و حرام و حدود و احكام و كليه نيازمندي هاي بشر در آن است ـ نازل فرمود و امامت را اكمال دين قرار داد و پيغمبر(ص) رحلت نفرمود تا براي امتش معالم دينشان را بيان فرمود و راهشان را، كه راه حق است، روشن گردانيد و علي(عليه السلام) را به پيشوايي منصوب فرمود و چيزي از احتياجات امت را فرو گذار نكرد. در اين صورت كسي كه معتقد باشد خداوند عزوجل دينش را كامل نكرده است كتاب خدا را رد كرده است و آنكه كتاب خدا را رد كند بدان كافر گشته است. آيا مردم قدر و منزلت امام را در ميان امت مي شناسند تا تعيين و انتخاب امام به اختيار آنان گذاشته شود؟ مقام امامت بسي بزرگتر و شأنش عظيم تر و مكانش عالي تر و عمقش ژرف تر از آن است كه مردم با عقول خود بدان رسند، يا با آراي خود آن را درك كنند و يا به ميل و اختيار خود امامي را انتخاب كنند زيرا منصب امامت مقام شامخي است كه خداوند عزوجل آن را پس از نبوت و خلت در مرحله سوم به حضرت ابراهيم(ع) اختصاص داد و فضيلتي است كه او را بدان مشرف نمود و نامش را بلند گردانيد، آنجا كه مي فرمايد:



اني جاعلك للناس اماما و قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين([4]) من ترا براي مردم امام و پيشوا قرار دادم. ابراهيم گفت: از فرزندان من هم امام مي شوند خداوند فرمود: عهد و پيمان من به ستمكاران نمي رسد (از فرزندان تو آنهايي كه ستمكار باشند لايق امامت نيستند).



پس اين آيه تصدي مقام امامت را براي ستمكاران و ظالمان تا روز قيامت باطل نمود و آن را در ميان برگزيدگان و پاكان نهاد. سپس خداوند ابراهيم را گرامي داشت و امامت را در اولاد پاك و برگيزده او قرار داد و فرمود:



ووهبنا له اسحق و يعقوب نافلة كلاً جعلنا صالحين و جلعنا هم ائمة يهدون بأمرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلواة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين([5]) و اسحاق و سپس يعقوب را به او بخشيديم و همه را صالح و شايسته نموديم و آنها را اماماني قرار داديم كه به امر ما رهبري كنند و انجام كارهاي نيك و همچنين خواندن نماز و دادن زكات را بدان ها وحي كرديم و آنان را از پرستش كنندگان ما بودند.



بنابر اين امامت هميشه در فرزندان (پاك و برگزيده) او بود تا اين كه خداي تعالي آن را به پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) ارث داد و فرمود:



ان اولي الناس بابراهيم اتبعوا و هذا النبي و الذين آمنوا و الله ولي المؤمنين ([6])



همانا سزاوارترين و نزديكترين مردم به ابراهيم كساني هستند كه از او پيروي كرده و به اين پيامبر ايمان آورده و از او پيروي كنند و خدا ولي مؤمنان است.



پس امامت مخصوص آن حضرت بود و او به دستور خداي تعالي آن را به عهده علي(عليه السلام) گذاشت و سپس در ميان فرزندان برگزيده او كه خداوند به آنان علم و ايمان داده است جاري گشت....



سپس امام رضا فرمود: امامت زمام دين و مايه نظام مسلمين و موجب صلاح دنيا و عزت مؤمنان است. امامت ريشه نمو كننده اسلام و شاخه بلند آن است. امام حلال و حرام خدا را مي داند و در اجراي حدود اهلي قيام مي كند و از حريم دين دفاع مي كند و مردم را با حكمت و پند و موعظه نيكو و برهان قاطع به راه پروردگار دعوت مي نمايد.



امام مانند خورشيد طالع و درخشاني است كه نورش گيتي را فرا گيرد و افقي است كه دستها و ديدگان بدان نرسد. امام امين خدا در ميان خلقش و حجت او است بر بندگانش و جانشين او است و مردم را به سوي خدا دعوت مي كند. امام يگانه روزگار خويش است.



كسي با او همطراز نباشد و هيچ دانشمندي با او برابري نكنند....



پس كيست كه بتواند به مقام معرفت امام برسد و يا امكان اختيار و انتخاب امام را داشته باشد؟ آيا گمان مي كنند كه امام را در غير خاندان رسالت مي توان پيدا كرد؟ به خدا كه خودشان را گول زده اند و بيهوده اي را آرزو كرده اند و از نردبان لغزنده اي بالا رفته اند.



سپس امام(ع) به استناد به آيات قرآن كريم به اين مطلب اشاره مي كند كه بعد از آنكه پيامبر كسي را به عنوان امام معرفي كرد، طبق نص صريح قرآن، كسي را نرسد كه با آن به مخالفت برخيزد.([7])



و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضي الله و رسوله امراً ان يكون لهم الخيرة من امرهم.



علي بن موسي الرضا فرمود: ايمان بر چهار ركن استوار است: توكل بر خدا، رضا به قضاء الله، تسليم امر و فرمان خدا و واگذاري كارها به خدا.



سپس فرمود بنده صالح گفت: افوض امر الي الله. وامي گذارم كارم را به خدا، پس خداي تعالي او را از مكر مكاران حفظ كرد.




پاورقي





[4]- بقره / 124.



[5]- انبياء / 73 ـ 72.



[6]- آل عمران / 68.



[7]- احزاب / 36.