اخلاق و رفتار امام


پيشواي هشتم

امامان پاك ما در ميان مردم و با مردم مي زيستند، و عملا به مردم درس زندگي و پاكي و فضيلت مي آموختند، آنان الگو و سرمشق ديگران بودند، و با آنكه مقام رفيع امامت آنان را از مردم ممتاز مي ساخت، و برگزيده ي خدا و حجت او در زمين بودند در عين حال در جامعه حريمي نمي گرفتند، و خود را از مردم جدا نمي كردند، و به روش جباران انحصار و اختصاصي براي خود قائل نمي شدند، و هرگز مردم را به بردگي و پستي نمي كشاندند و تحقير نمي كردند...

«ابراهيم بن عباس »مي گويد: «هيچگاه نديدم كه امام رضا عليه السلام در سخن بر كسي جفا ورزد، و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند، هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را بر آورده سازد رد نمي كرد، در حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود، هرگز نديدم به كسي از خدمتكاران و غلامانشان بدگويي كند، خنده ي او قهقهه نبود بلكه تبسم بود، چون سفره ي غذا به ميان مي آمد همه ي افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سفره ي خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بيشتر بيدار بود، و بسياري از شبها تا صبح بيدار مي ماند و به عبادت مي گذراند، بسيار روزه مي داشت و روزه ي سه روز در هر ماه را ترك نمي كرد (6) ، كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت، وبيشتر در شبهاي تاريك مخفيانه به فقرا كمك مي كرد. (7)

«محمد بن ابي عباد» مي گويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود لباس اوـدر خانهـدرشت و خشن بود، اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت مي كرد (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد) و خود را مي آراست. (8)

شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ نقصي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود: ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را بكار نمي گيريم. (9)

يك بار شخصي كه امام را نمي شناخت در حمام از امام خواست تا او را كيسه بكشد، امام عليه السلام پذيرفت و مشغول شد، ديگران امام را بدان شخص معرفي كردند، و او با شرمندگي به عذرخواهي پرداخت ولي امام بي توجه به عذرخواهي او همچنان او را كيسه مي كشيد و او را دلداري مي داد كه طوري نشده است. (10)

شخصي به امام عرض كرد: به خدا سوگند هيچكس در روي زمين از جهت برتري و شرافت پدران به شما نمي رسد.

امام فرمود: تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. (11)

مردي از اهالي بلخ مي گويد: در سفر خراسان با امام رضا عليه السلام همراه بودم، روزي سفره گسترده بودند و امام همه ي خدمتگزاران و غلامان حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.

من به امام عرض كردم: فدايتان شوم.بهتر است اينان بر سفره يي جداگانه بنشينند. فرمود: ساكت باش، پروردگار همه يكي است، پدر و مادر همه يكي است، و پاداش هم به اعمال است. (12)

«ياسر» خادم امام مي گويد: امام رضا عليه السلام به ما فرموده بود اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما به غذا خوردن مشغول بوديد برنخيزيد تا غذايتان تمام شود.به همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد، و در پاسخ او مي گفتند به غذا خوردن مشغولند، و آن گرامي مي فرمود بگذاريد غذايشان تمام شود. (13)

يك بار غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم، از حج باز گشته ام و خرجي راه تمام كرده ام، اگر مايليد مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم، و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند مانده ام.

امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت، و دويست دينار آورد و از بالاي در دست خويش را فراز آورد، و آن شخص را خواند و فرمود: اين دويست دينار را بگير و توشه ي راه كن، و به آن تبرك بجوي ، و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه بدهي ...

آن شخص دينارها را گرفت و رفت، امام از آن اطاق به جاي اول بازگشت، از ايشان پرسيدند چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينارها نبيند؟

فرمود: تا شرمندگي نياز و سؤال را در او نبينم... (14)

امامان معصوم و گرامي ما در تربيت پيروان و راهنمايي ايشان تنها به گفتار اكتفا نمي كردند، و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه يي مبذول مي داشتند، و در مسير زندگي اشتباهاتشان را گوشزد مي فرمودند تا هم آنان از بي راهه به راه آيند، و هم ديگران و آيندگان بياموزند.

«سليمان جعفري »از ياران امام رضا عليه السلام مي گويد: براي برخي كارها خدمت امام بودم، چون كارم انجام شد خواستم مرخص شوم، امام فرمود: امشب نزد ما بمان.

همراه امام به خانه ي او رفتم، هنگام غروب بود، غلامان حضرت مشغول بنايي بودند امام در ميان آنها غريبه يي ديد، پرسيد: اين كيست؟عرض كردند: به ما كمك مي كند و به او چيزي خواهيم داد.

فرمود: مزدش را تعيين كرده ايد؟

گفتند: نه!هر چه بدهيم مي پذيرد.

امام بر آشفت و خشمگين شد.من به حضرت عرض كردم: فدايتان شوم خود را ناراحت نكنيد. ..

فرمود: من بارها به اينها گفته ام كه هيچكس را براي كاري نياوريد مگر آنكه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرار داد ببنديد. كسي كه بدون قرار داد و تعيين مزد كاري انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان مي كند مزدش را كم داده يي ، ولي اگر قرار داد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود كه طبق قرار عمل كرده يي ، و در اينصورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي هر چند كم و ناچيز باشد مي فهمد كه بيشتر پرداخته يي و سپاسگزار خواهد بود. (15)

«احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي »كه از بزرگان اصحاب امام رضا عليه السلام محسوب مي شود نقل مي كند. من با سه تن ديگر از ياران امام خدمتش شرفياب شديم، و ساعتي نزد امام نشستيم، چون خواستيم باز گرديم امام به من فرمود: اي احمد!تو بنشين.همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم، و سؤالاتي داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ مي فرمودند، تا پاسي از شب گذشت، خواستم مرخص شوم، فرمود: مي روي يا نزد ما مي ماني ؟

عرض كردم: هر چه شما بفرمائيد، اگر بفرمائيد بمان مي مانم و اگر بفرمائيد برو مي روم.

فرمود: بمان، و اينهم رختخواب (و به لحافي اشاره فرمود) .آنگاه امام برخاست و به اطاق خود رفت.من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خداي را كه حجت خدا و وارث علوم پيامبران در ميان ما چند نفر كه خدمتش شرفياب شديم تا اين حد به من محبت فرمود.

هنوز در سجده بودم كه متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، برخاستم.حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود:

اي احمد! اميرمؤمنان عليه السلام به عيادت «صعصعة بن صوحان » (كه از ياران ويژه ي آن حضرت بود) رفت، و چون خواست برخيزد فرمود: «اي صعصعه! از اين كه به عيادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مكنـعيادت من باعث نشود كه خود را از آنان برتر بداني ـاز خدا بترس و پرهيزگار باش، براي خدا تواضع و فروتني كن خدا تو را رفعت مي بخشد» (16)

امام عليه السلام با اين عمل و سخن خويش هشدار داده است كه هيچ عاملي جاي خود سازي و تربيت نفس و عمل صالح را نمي گيرد، و به هيچ امتيازي نبايد مغرور شد، حتي نزديكي به امام و عنايت و لطف آن بزرگوار نيز نبايد وسيله ي فخر و مباهات و احساس برتري بر ديگران گردد.

پاورقي

6- گويا منظور روزه‏ي پنجشنبه اول ماه و چهار شنبه‏ي وسط ماه و پنجشنبه‏ي

آخر ماه است كه پيشوايان معصوم فرموده‏اند كسي كه اضافه بر روزه‏ي ماه

مبارك رمضان در هر ماه اين سه روز را روزه بگيرد مانند آنستكه همه‏ي سال

روزه باشد.

7- اعلام الوري ص 314

8- اعلام الوري ص 315

9- كافي ج 6 ص 283

10- مناقب ج 4 ص 362

11- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 174

12- كافي ج 8 ص 230

13- كافي ج 6 ص 298

14- مناقب ج 4 ص 360

15- كافي ج 5 ص 288

16- معجم رجال الحديث ج 2 ص 237- رجال كشي ص 588