بهشت يكم . راه شناخت قرآن
بهشت يكم . راه شناخت قرآن
در بوستان پيشين گذشت كه قرآن نور و كلام روشن الاهى است و از آن جا كه در نور، تاريكى و در كلام روشن ، ابهامى نيست ، قرآن از هر گونه ظلمت پاك و از هر نوع ابهامى پيراسته است . پس قرآن در روشن ساختن هر چه به آن رجوع شود، به سان نور روشنگر است و شدنى نيست كه در شناساندن راه نيل به آن ، ساكت و بدون پاسخ باشد. چون از بارزترين خاصيت نور، روشن كردن راهى است كه به خود آن نور مى انجامد و نيز شناساندن موانع دست يابى به آن است .
پس قرآن شرايط و موانع شناخت خود را به روشنى بيان كرده است . اكنون برخى از اين ها را بيان مى كنيم ؛ ولى پيش از آن ، ذكر مقدمه ى كوتاهى لازم است .
هم سنخ بودن معرفت و معروف
در هر شناختى معرفت و معروف از يك سنخند؛ به گونه اى كه اگر معروف شناخته شده محسوس باشد، شناخت حسى بس است و اگر معروف از نوع تخيلات يا توهمات باشد، معرفت خيالى و وهمى بس است و اگر معروف از نوع معقول باشد، تنها معرفت عقلى شايسته است ؛ هر چند از معرفت حسى و خيالى و وهمى نيز مقدمتا مى توان سود برد.
اگر معروف برتر از اين امور باشد، هيچ يك از اين معرفت ها براى آن بس نيست ، بلكه گريزى از داشتن شهود قلبى نيست ؛ در عين حال كه بايد از گرو حس و زندان خيال و قيد و بند وهم و حجاب علم حصولى عقلى و ديگر حجاب هاى ظلمانى و نورانى رها شد، تا ديدگان قلب حجاب هاى نورانى را پاره كند و به معدن عظمت بپيوندد و روح از بندگى مولاى باطل درونى هواى نفس و برونى شيطان آزاد گردد و به مقام عزت خداى سبحان چنگ بزند و به نور عزت او دست يابد كه آن شكوهمندترين درخشنده هاست .
پس از آن با خداى سبحان آشنا مى شود و از غير او او رو بر مى گرداند، در عين حال از خداى متعالى ترسان است ؛ ترس از آن كه مبادا با نظر كردن به غير او آلوده شود و به پليدى توجه به ديگران ، لكه دار گردد.
همسانى پيامبر و جانشينانش در ولايت
شناخت هر چيزى از سنخ همان چيز است و از آن جا كه قرآن ريسمان متصلى است از باطن عالم حس تا آسمان عالم عقل ، و پس از آن از عرش عقل تا قاب قوسين يا نزديك تر است ، چنگ زدن به هر حدى از آن ، فقط با دست معرفتى شدنى است كه هم سنخ آن حد باشد و شناخت نزديك ترين حد آن يعنى حس و نيز بالاترين درجه يعنى شهود محض ايمانى ، فقط براى داراى قلبى ميسور است كه ديده هايش را دروغ نمى پندارد و نيز ديده اى كه بيناييش كند نمى شود و هرگز طغيان نمى كند و آن همان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و عترت پاك او هستند؛ كسانى كه از يك نورند.
در مقام ولايت كه باطن هر مقام است اعم از نبوت و رسالت و امامت ميان رسول خدا و عترت ايشان تمايزى نيست ، بلكه تمايز در نبوت و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است .
چگونگى روابط علوم اعتبارى با حالات نفسانى انسان
افزون بر همه ى اين مطالب ، قرآن كريم داراى الفاظى است كه از معانى خاص حكايت مى كنند و طبيعتا شمار زيادى از علوم ادبى را در بر مى گيرد كه همگى از علوم اعتبارى هستند، مانند نحو و صرف و لغت و معانى و بيان و بديع ... ؛ هر چند اين علوم نيز با بعضى از امور نسبتا حقيقى ، چون حالات نفسانى ؛ مانند برانگيختن و باز داشتن و نشاط و گرفتگى و هيجان و سكون و شادى و نگرانى و اشتياق و كناره گيرى و اشتهار و گمنامى و... روابط رقيقى دارند، جز اين كه اساس اين علوم ادبى بر گرفته از اعتبارات عقلايى است كه از جهت وجود و عدم ، وسعت و ضيق به آن اعتبار وابسته است .
درجات اين قواعد اعتبارى نيز به حسب اختلاف در اعتبار مرتبه ى حس و خيال و وهم متفاوت است تا به آن درجه اى برسد كه از اعتبار منزه ، از قيد قرارداد اعتبارى تهى باشد، به گونه اى كه از عالم اعتبار به عالم واقع بالا رود.
در هر صورت ، تنها از طريق معرفت حقيقى است كه به معروف حقيقى مى توان دست يافت و براى شناخت معروف اعتبارى همان معرفت اعتبارى بس است هر يك به حسب حال خود.
پس از چينش اين مقدمه مى گوييم : قرآن شرايط شناخت خود از پايين ترين مرتبه تا بالاترين و مهم ترين مرتبه را بيان كرده ، مردم را به تحصيل آن شرايط تشويق مى فرمايد؛ چنان كه موانع شناخت خودش از رقيق ترين موانع تا شديدترين آن ها را روشن كرده ، مردم را از آن ها برحذر داشته است . بنابراين ، تمام مبحث در دو بخش خلاصه مى شود: 1. شرايط شناخت . 2. موانع شناخت .
پاورقي
116-سوره ى مزمل ، آيه ى 20.
117-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، باب سيرته و مكارم اخلاقه ، ص 34.
118-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، باب سيرته و مكارم اخلاقه ، ص 34.
119-سوره ى فصلت ، آيه ى 3.
120-سوره ى زمر، آيه ى 28.
121-سوره ى نحل ، آيه ى 103.
122-سوره ى نحل ، آيه ى 98.
123-سوره ى جن ، آيه ى 22.
124-سوره ى نحل ، آيات 99 - 100.
125-سوره ى مزمل ، آيه ى 4.
126-سوره ى ص ، آيه ى 29.
127-سوره ى مؤ منون ، آيه ى 68.
128-سوره ى نساء، آيه ى 82.
129-سوره ى محمد، آيه ى 24.
130-سوره ى واقعه ، آيات 77 - 79.
131-سوره ى احزاب ، آيه ى 33.
132-دفع و رفع متفاوت اند. زيرا در مقام رفع ، چيزى هست ، ولى آن را رفع از بين مى برد، ولى در مقام دفع ، دافع ابتدائا از پيدايش آن جلوگيرى مى كند. در آيه ى تطهير، خداوند در مقام دفع است . زيرا از ابتداى پليدى را از معصوميان عليهم السلام دور كرده است ، نه آن كه آنان داراى رجس بوده اند - معاذالله - و خداوند آن را نابود ساخته است .
133-سوره ى واقعه ، آيه ى 79.
134-بصائر الدرجات الكبرى ، جزء چهارم ، باب 10، ص 222.
135-سوره ى نحل ، آيه ى 44.
136-سوره ى طه ، آيه ى 121.
137-سوره ى آل عمران ، آيه ى 7.
138-بحار، ج 11، ص 72.
139-سوره ى عبس ، آيات 13 - 14.
140-سوره ى بينه ، آيه ى 2.
141-سوره ى بقره ، آيه ى 222.
142-سوره ى توبه ، آيه ى 108.
143-سوره ى توبه ، آيه ى 103.
144-سوره ى احزاب ، آيه ى 53.
145-سوره ى مائده ، آيه ى 6.
146-سوره ى توبه ، آيه ى 108.
147-سوره ى مائده ى ، آيه ى 41.
148-سوره ى مائده ، آيه ى 41.
149-سوره ى نور، آيه ى 36.
150-سوره ى مجادله ، آيه ى 11.
151-سوره ى اعراف ، آيه ى 176.
152-سوره ى عبس ، آيات 13 - 16.
153-سوره ى واقعه ، آيه ى 77.
154-سوره ى نمل ، آيه ى 40.
155-سوره ى شعراء، آيه ى 195 و سوره ى نحل ، آيه ى 103.
156-سوره ى حجرات ، آيه ى 13.
157-سوره ى حج ، آيه ى 18.
158-سوره ى روم ، آيات 6 - 7.
159-سوره ى نجم ، آيات 29 - 30.
160-سوره ى بقره ، آيات 2 - 3.
161-سوره ى سباء، آيه ى 28.
162-سوره ى آل عمران ، آيه ى 164.
163-سوره ى جاثيه ، آيه ى 24.
164-سوره ى اسراء، آيات 90 - 91.
165-سوره ى انعام ، آيه ى 103.
166-سوره ى فرقان ، آيه ى 22.
167-سوره ى زخرف ، آيه ى 31.
168-سوره ى انعام ، آيه ى 124.
169-سوره ى مدثر، آيه ى 52.
170-سوره ى انعام ، آيه ى 29.
171-سوره ى ق ، آيه ى 3.
172-سوره ى سباء، آيه ى 7.
173-سوره ى هود، آيه ى 91.
174-سوره ى هود، آيه ى 91.
175-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التوحيد، ص 41، ح 58.
176-سوره ى جاثيه ، آيات 25 - 26.
177-سوره ى جاثيه ، آيه ى 26.
178-سوره ى غافر، آيات 36 - 37.
179-سوره ى زخرف ، آيه ى 84.
180-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 2، كتاب الاحتجاجات ، ص 27، ح 1.
181-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التوحيد، ص 21، ح 18.
182-سوره ى محمد، آيه ى 24.
183-سوره ى نوح ، آيه ى 7.
184-سوره ى هود، آيه ى 5.
185-سوره ى قصص ، آيه ى 68.
186-سوره ى محمد، آيه 24؛ مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 99، ح 35.
187-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التوحيد، ص 72، ح 72.
188-سوره ى اسراء، آيه ى 72.
189-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 2، كتاب الاحتجاجات ، ص 90، ح 3.
190-سوره ى اعراف ، آيه ى 96.
191-سوره ى انفال ، آيه ى 29.
192-سوره ى اعراف ، آيه ى 96.
193-سوره ى اعراف ، آيه ى 146.
194-سوره ى توبه ، آيه ى 127.
195-سوره ى محمد صلى الله عليه و آله ، آيه ى 24.
196-سوره ى انعام ، آيه ى 59.
197-سوره ى سباء، آيه ى 26.
198-سوره ى شورى ، آيه ى 12.
199-سوره ى فاطر، آيه ى 2.
200-سوره ى فصلت ، آيه ى 5.
201-سوره ى انعام ، آيه ى 25.
202-سوره ى جاثيه ، آيه ى 23.
203-سوره ى انعام ، آيه ى 125.
204-سوره ى انعام ، آيه ى 125.
205-سوره ى فاطر، آيه ى 2.
206-سوره ى نساء، آيه ى 78.
207-سوره ى اعراف ، آيه ى 179.
208-سوره ى منافقون ، آيه ى 7.
209-سوره ى توبه ، آيه ى 93.
210-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التفسير، ص 331، ح 66.
211-تفسير عياشى ، ج 2، ص 42، ح 119.
212-سوره ى توبه ، آيه ى 119.
213-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التفسير، ص 339، ح 95.
214-سوره ى نحل ، آيه ى 16.
215-مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، كتاب التفسير، ص 341، ح 103.