امام در زمان هارون


امام در زمان هارون

امام رضا عليه السلام پس از شهادت امام كاظم،امامت و دعوت خود را آشكار ساخت و بى پروا به رهبرى امت پرداخت.جو سياسى جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود كه حتى برخى از صميمى ترين ياران امام از اين صراحت و بى پروائى او بر جانش بيمناك بودند.



«صفوان بن يحيى »مى گويد:امام رضا عليه السلام پس از رحلت پدرش سخنانى فرمود كه ما بر جانش ترسيديم و به او عرض كرديم:مطلبى بزرگ را آشكار كرده يى،ما بر تو از اين طاغوت (هارون) بيمناكيم.



فرمود:«هر چه مى خواهد تلاش كند،راهى بر من ندارد» (17)



«محمد بن سنان »مى گويد در روزگار هارون به امام رضا عليه السلام عرض كردم:شما خود را به اين امر-امامت-مشهور ساخته ايد و جاى پدر نشسته ايد،در حاليكه ازشمشير هارون خون مى چكد!



فرمود:آنچه مرا بر اين كار بى پروا ساخته سخن پيامبر است كه فرمود:«اگر ابو جهل يك مو از سر من كم كرد گواه باشيد كه من پيامبر نيستم »و من مى گويم «اگر هارون يك مو از سر من كم كرد گواه باشيد كه من امام نيستم » (18)



و همچنان شد كه امام مى فرمود زيرا هارون هرگز فرصت نيافت خطرى متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتى كه در شرق ايران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهيانش به سوى خراسان برود و در راه بيمار شد،و در 193 هجرى در طوس مرگش فرا رسيد،و اسلام و مسلمين از وجود پليدش ايمن شدند.



امام در زمان امين

پس از هارون بر سر خلافت بين امين و مامون اختلافى سخت روى داد،هارون امين را براى خلافت بعد از خود تعيين كرده بود،و از او تعهد گرفته بود كه پس از او مامون خليفه شود و نيز حكومت ايالت خراسان در زمان خلافت امين در دست مامون باشد،ولى امين پس از هارون در 194 هجرى مامون را از وليعهدى خود عزل و فرزند خود موسى را نامزد اين مقام كرد (19) .بالاخره پس از درگيريهاى خونينى كه ميان امين و مامون رخ داد،امين در 198 هجرى كشته شد و مامون به خلافت رسيد.



امام رضا عليه السلام در طول اين مدت از درگيريهاى دربار خلافت و اشتغال آنان به يكديگر استفاده كرد،و با آسودگى به ارشاد و تعليم و تربيت پيروان پرداخت.




پاورقي

17- كافى ج 1 ص 487



18- كافى ج 8 ص 257



19- تاريخ ابن اثير ج 6 ص 227