امام ابو الحسن علي بن موسي الرضا عليهما السلام


امام ابو الحسن على بن موسى الرضا عليهما السلام

روز يازدهم ماه ذيقعده سال 148 هجرى در مدينه در خانه ى امام موسى بن جعفر (ع) فرزندى چشم به جهان گشود (1) كه بعد از پدر تاريخساز صحنه ى ايمان و علم و امامت شد.او را«على ناميدند و در زندگى به «رضا»معروف گشت.



مادر گرامى او«نجمه » (2) نام دارد،و در خردمندى و ايمان و تقوى از برجسته ترين بانوان بود (3) ، اصولا امامان پاك ما همگى از نسل برترين پدران بودند و در دامان پاك و پر فضيلت گرامى ترين مادران پرورش يافتند.



امام رضا عليه السلام در سال 183 هجرى،پس از شهادت امام كاظم (ع) در زندان هارون،در سن سى و پنج سالگى بر مسند الهى امامت تكيه زد و عهده دار پيشوايى امت شد.امامت آن گرامى همانند ساير ائمه ى معصومين عليهم السلام،به تعيين و تصريح رسول خدا صلى الله عليه و آله،و با معرفى پدرش امام كاظم (ع) بود،امام كاظم عليه السلام پيش از دستگيرى و زندان،مشخص كرده بود كه هشتمين امام راستين و حجت خدا در زمين پس از او كيست،تا پيروان و حقجويان در ظلمت نمانند و به كجروى و گمراهى نيفتند.



«مخزومى »مى گويد:امام موسى بن جعفر عليهما السلام ما را احضار فرمود و گفت:



-آيا مى دانيد چرا شما را طلبيدم؟



-نه!



-خواستم تا گواه باشيد كه اين پسرم-اشاره به امام رضا (ع) -وصى و جانشين من است... (4)



«يزيد بن سليط »مى گويد:براى انجام عمره به مكه مى رفتيم،در راه با امام كاظم روبرو شديم، و به آن حضرت عرض كردم:اين محل را مى شناسيد؟



فرمود:آرى.تو نيز مى شناسى؟



عرض كردم:آرى من و پدرم در همين جا شما و پدرتان امام صادق عليه السلام را ملاقات كرديم و ساير برادرانتان نيز همراه شما بودند،پدرم به امام صادق عرض كرد:پدر و مادرم فدايتان،شما همگى امامان پاك ما هستيد و هيچ كس از مرگ دور نمى ماند،به من چيزى بفرما تا براى ديگران باز گويم كه گمراه نشوند.



امام صادق به او فرمود:اى ابو عمارة!اينان فرزندان منند و بزرگشان اين است-و به سوى شما اشاره كرد-در او حكم و فهم و سخاوت است،و به آنچه مردم نيازمندند علم و آگاهى دارد،و نيز به همه ى امور دينى و دنيوى كه مردم در آن اختلاف كنند داناست،اخلاقى نيكو دارد و او درى از درهاى خداست...



آنگاه به امام كاظم عرض كردم:پدر و مادرم فدايتان،شما نيز مانند پدرتان مرا آگاه سازيد (و امام بعد از خود را معرفى كنيد) .



امام-پس از توضيحى در مورد امامت كه امرى الهى است و امام از طرف خدا و پيامبر (ص) تعيين مى شودفرمود:«الامر الى ابنى على سمى على و على »پس از من امر امامت به پسرم «على »مى رسد كه همنام امام اول «على بن ابيطالب »و امام چهارم «على بن الحسين »است. ..



در آن هنگام خفقان سنگينى بر جامعه ى اسلامى حكمفرما بود،و بهمين جهت امام كاظم (ع) در پايان كلام خود به «يزيد بن سليط »فرمود:اى يزيد!آنچه گفتم نزد تو چون امانتى محفوظ بماند و جز براى كسانى كه صداقتشان را شناخته باشى باز گو مكن.



«يزيد بن سليط »مى گويد پس از شهادت امام موسى بن جعفر (ع) خدمت امام رضا شرفياب شدم،پيش از آنكه چيزى بگويم فرمود:اى يزيد!مى آيى به عمره برويم؟



عرض كردم:پدر و مادرم فدايتان،اختيار با شماست،اما من خرج سفر ندارم.



فرمود:مخارج سفرت را من مى پردازم.



با آن حضرت به سوى مكه رهسپار شديم،و به همانجا كه امام صادق و امام كاظم را ملاقات كرده بودم رسيديم...و داستان ملاقات با امام موسى بن جعفر و آنچه شنيده بودم براى آن حضرت شرح دادم... (5)


پاورقي

- به كافى ج 1 ص 486 و اعلام الورى ص 302 و ارشاد مفيد ص 285 و قاموس الرجال ج 11 ص 31 ملحقات مراجعه شود.



2- نام ديگر اين بانو«تكتم »است.



3- اعلام الورى ص 302



4- اعلام الورى ص 304



5- اعلام الورى ص 305- كافى ج 1 ص 316