امام در نيشابور


امام در نيشابور

بانوئى كه امام عليه السلام در نيشابور به خانه ى پدر بزرگش وارد شده بود مى گويد:امام رضا عليه السلام به نيشابور آمد و در محله ى غربى در ناحيه يى كه به «لاشاباد»معروف است در منزل پدر بزرگم «پسنده »وارد شد،و پدر بزرگ من بدان جهت «پسنده »ناميده شد كه امام عليه السلام او را پسنديد و به خانه ى او آمد.



امام در گوشه يى از خانه ى ما بدست مبارك خود بادامى كاشت،و از بركت امام در ظرف يكسال درختى شد و بار آورد،مردم به بادام اين درخت شفا مى جستند و هر بيمارى از بادام اين درخت به قصد شفاء مى خورد بهبود مى يافت... (33)



«ابا صلت هروى »از ياران نزديك امام مى گويد:من همراه امام على بن موسى الرضا (ع) بودم، هنگاميكه مى خواست از نيشابور برود بر استرى خاكسترى رنگ سوار بود و«محمد بن رافع »و«احمد بن الحرث »و«يحيى بن يحيى »و«اسحق بن راهويه »و گروهى از علماء گرد امام اجتماع كرده بودند،آنان عنان استر امام را گرفتند و گفتند:تو را به حرمت پدران اكت سوگند مى دهيم كه براى ما حديثى كه خود از پدرت شنيده باشى بگو.



امام سر از محمل بيرون آورد و فرمود:



«حدثنا ابى،العبد الصالح موسى بن جعفر قال حدثنى ابى الصادق جعفر بن محمد،قال حدثنى ابى ابو جعفر بن على باقر علوم الانبياء،قال حدثنى ابى على بن الحسين سيد العابدين،قال حدثنى ابى سيد شباب اهل الجنة الحسين،قال حدثنى ابى على بن ابى طالب عليهم السلام،قال سمعت النبى (ص) يقول سمعت جبرئيل يقول قال الله جل جلاله:انى انا الله لا اله الا انا فاعبدونى،من جاء منكم بشهادة ان لا اله الا الله بالاخلاص دخل فى حصنى و من دخل فى حصنى امن من عذابى »



(پدرم،بنده ى شايسته ى خدا موسى بن جعفر برايم گفت كه پدرش جعفر بن محمد صادق از پدرش محمد بن على باقر از پدرش على بن الحسين سيد العابدين از پدرش سرور جوانان بهشت حسين،از پدرش على بن ابيطالب عليه السلام نقل كرد كه فرمود از پيامبر (ص) شنيدم كه مى فرمود فرشته ى خدا جبرئيل گفت خداى متعال فرموده است:منم خداى يكتا كه خدايى جز من نيست،مرا بپرستيد،كسى كه با اخلاص گواهى دهد كه خدايى جز«الله »نيست در قلعه ى من در آمده و كسى كه به قلعه ى من در آيد از عذاب من ايمن خواهد بود.) (34)



در روايتى ديگر«اسحق بن راهويه »كه خود در اين جمع بوده است مى گويد:امام پس از آنكه فرمود خدا فرموده است:



«لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى »اندكى بر مركب خود راه پيمود و آنگاه به ما فرمود:«بشروطها و انا من شروطها» (35) يعنى ايمان به يگانگى خدا كه موجب ايمنى از عذاب الهى مى شود شرايطى دارد و پذيرش ولايت و امامت ائمه عليهم السلام از جمله ى شرايط آنست.



در تواريخ ديگرى نقل شده،هنگامى كه امام اين حديث را مى فرمود،مردمان نيشابور-كه در آن هنگام از شهرهاى بزرگ خراسان و بسيار پر جمعيت و آباد بود و بعدها در حمله ى مغول ويران شد-چنان انبوه شده بودند كه مدتى طولانى از صداى فرياد و گريه ى مردم از شوق ديدار امام،گفتن حديث ممكن نمى شد تا روز به نيمه رسيد،و پيشوايان و قضات فرياد مى زدند:اى مردم گوش كنيد و پيامبر را در مورد عترتش ميازاريد،و خاموش باشيد...



سر انجام امام در ميان شور و شوق مردم حديث را فرمود و بيست و چهار هزار قلمدان آماده نوشتن كلمات امام شد. (36)



«هروى »مى گويد:امام از نيشابور بيرون آمد و در ده سرخ (37) به امام عرض كردند ظهر شده است آيا نماز نمى گذاريد؟



امام پياده شد و آب خواست،و ما آب نداشتيم،امام بدست مبارك خويش خاك را كاويد و چشمه يى جارى شد چنانكه آن گرامى و همه ى همراهان وضو ساختند،و اثر اين آب تا كنون باقى است. (38)



و چون به «سناباد»رسيد به كوهى كه از سنگ آن ظروفى مى ساختند تكيه كرد و فرمود:



«خداوندا مردم را از اين كوه سودمند فرما و در آنچه در ظروفى كه از اين كوه مى تراشند قرار گيرد بركت ده »و آنگاه فرمان داد ديكهايى براى او از سنگ آن كوه تهيه كنند و فرمود:طعام او را جز در اين ديكها نپزند (39) ،و آن گرامى در غذا بى تكلف و كم خوراك بود. (40)



آنگاه در طوس به خانه ى «حميد بن قحطبه طائى »وارد شد،و به بقعه يى كه «هارون الرشيد»در آن مدفون بود (41) در آمد،و در يكسوى گور هارون با دست خطى كشيد و فرمود:



«هذه تربتى،و فيها ادفن و سيجعل الله هذا المكان مختلف شيعتى و اهل محبتى...» (42)



(اين خاك من است و در آن مدفون خواهم شد،و به زودى خداى متعال اين مكان را زيارتگاه و محل رفت و آمد شيعيان و دوستدارانم قرار خواهد داد...)سر انجام امام عليه السلام به مرو رسيد،و مامون او را درخانه يى مخصوص و جدا از ديگران فرود آورد و بسيار احترام كرد... (43)


پاورقي





33- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 131



34- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 132- 133



35- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 134



36- بحار ج 49 ص 127



37- ده سرخ در نيم فرسخى شريف آباد و شش فرسخى مشهد مقدس واقع شده است (منتخب التواريخ ص 544)



38- بحار ج 49 ص 125- عيون اخبار ج 2 ص 135



39- ظروفى كه از سنگ اين كوه مى تراشند هم اكنون نيز بسيار مورد توجه است و از همين سنگ انواع وسائل ديگر نيز ساخته مى شود و از كالاها و سوقاتهاى معروف شهرستان مشهد است،و عموم اهالى مشهد از داستان دعاى حضرت در مورد اين كوه و بركت آن آگاهى دارند.



40- بحار ج 49 ص 125- عيون اخبار ج 2 ص 135



41- همين مكانى كه اكنون مرقد مطهر امام رضا عليه السلام است.



42- بحار ج 49 ص 125- عيون اخبار ج 2 ص 135- 136



43- ارشاد مفيد ص 290