خرجي راه


( خرجي راه )



سيد جليل آقاي حاج ميرزاطاهر بن علي نقي حسيني دام عزه كه از اهل منبر ارض اقدس و از خدام كشيك چهارم آستان قدس است و بسياري از مردم شهر مشهد بوي ارادت دارند نقل فرمود:

شبي از شبهائي كه نوبت خدمت من بود هنگام بستن درب حرم مطهر چون زائرين بيرون رفتند و حرم خلوت شد من با ساير خدام حرم مطهر را جاروب نموديم.

آنگاه ملتفت شديم كه يك نفر زائر عرب از حرم بيرون نرفته وپشت سر مبارك نشسته و ضريح را گرفته و با امام (عليه السلام) مشغول سخن گفتن است. لكن چون بزبان او آشنا نبوديم نفهميديم چه عرض مي كند.

ناگهان شنيدم صداي پول آمد مثل اينكه يك مشت دو قراني نقره ميان دستش ريخته شد اين بود نزديك رفتيم و گفتيم چه خبر است و اين پول از كجاست بزبان خودش گفت كه حضرت رضا (عليه السلام) به من مرحمت فرمود:

پس او را آورديم در محل خدام كه آنجا را كشيك خانه مي گويند و به يك نفر كه زبان عربي مي دانست گفتيم تا كيفيت را پرسيد.

او گفت: من اهل بحرينم و پولم تمام شده بود. عرض كردم اي آقاي من مي خواهم بروم و از خدمتت مرخص شوم و خرجي راه ندارم حال بايد خرجي راه مرا بدهي تا بروم.

ناگهان ديدم اين پولها ميان دستم ريخته شد (سيد ناقل گويد) چون آن پولها را شمرديم ده تومان و چهار قران دو قراني چرخي رائج آن زمان بود.

( - كرامات رضويه . )

شاد شو اي دل كه رضا يار ماست

در دو جهان سيد و سالار ماست

ما همه پروانه ولي آن جناب

شمع فروزان شب تار ماست

غم ننمايد بدل ما مكان

چون كه رضا مونس و غمخوار ماست

دائره شكل ار بشود قلب ما

مهر رضا نقطه پرگار ماست

ما بجوارش چو پناهنده ايم

از همه آفات نگه دار ماست

روز قيامت نكنيم اضطراب

زانكه رضا يار و مددكار ماست